يحيى بن خاقان ،۱ و شورش زنگيان در بصره ، آنها را غافلگير كرد و به آنها مشغول شدند و از آن زن (كنيز امام حسن عليه السلام و مادر امام زمان عليه السلام) غافل ماندند و او از دستشان بيرون آمد .۲
۲ / ۴
ابو سعيد
۷۷۹.ابو سعيد غانم۳ هندى گفته است: من در شهر هند، معروف به كشمير داخلى ، با شمارى از دوستانم در سمت راست سلطان بر صندلى مىنشستيم. آنها چهل تن بودند و همگى كتابهاى چهارگانه تورات و انجيل و زبور و صُحُف ابراهيم را مطالعه مىكردند. ما بين مردم ، قضاوت مىكرديم و [تعاليم و احكام ]دينشان را به آنها مىآموختيم و در باره حلال و حرامشان فتوا مىداديم. مردم به ما مراجعه مىكردند، از پادشاه گرفته تا ديگران . قدرى از پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله سخن به ميان آورديم و گفتيم: اين پيامبرى كه در كتابها[ى آسمانى] از او ياد شده، حقيقتش بر ما پوشيده است. بايد در باره او جستجو و پيگيرى كنيم [ببينيم او كيست]. همگى توافق كرديم كه من بروم و برايشان تحقيق كنم. من هم پول بسيارى با خود برداشتم و از كشمير خارج شدم. دوازده ماه راه رفتم تا نزديك كابل رسيدم. عدّهاى از تُركها به من حمله كردند و راه را بر من بستند و پولهايم را گرفتند و به شدّت مجروح شدم. مرا به شهر كابل بردند. پادشاه آن جا ، چون از مأموريت من آگاه شد ، مرا به شهر بلخ - كه داوود بن عبّاس بن ابى اسود ، حاكم وقت آن بود - فرستاد. به او خبر دادند كه من از هند براى تحقيق آمدهام و زبان فارسى مىدانم و با فقيهان و متكلّمان ، بحث و
1.وزير متوكّل و معتمد عبّاسى تا هنگام مرگش در سال ۲۶۳ ق .
2.كمال الدين: ص ۴۷۵ ح ۲۵، الثاقب فى المناقب: ص ۶۰۷ ح ۵۵۴، الخرائج و الجرائح: ج ۳ ص ۱۱۰۱ ح ۲۳، بحار الأنوار: ج ۵۲ ص ۶۷ ح ۵۳ .
3.در الخرائج والجرائح «ابو سعيد غانم بن سعيد هندى» آمده است.