295
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم

مسجدالحرام حركت كرديم. وارد مسجد كه شديم آن‏ها را نزديك مقام ابراهيم آوردم و ده نفر ده نفر مُحرم كردم و از آنان خواستم بى درنگ به هتل برگردند. وقتى خود تنها شدم، دو ركعت نماز خواندم، سپس نيت كرده محرم شدم و به طرف هتل راه افتادم.
به هتل كه رسيدم ديدم مدير كاروان با حالتى عصبانى آمد و گفت: به شما نگفتم نمى‏شود زائران را در اين وضعيت به مسجدالحرام برد؟ يك نفر از حاجيان ساوه‏اى گم شده و شما بايد بمانى و او را پيدا كنى و با هم به عرفات بياييد!
گفتم: بسيار خوب، حرفى ندارم.
زائران با ناراحتى و تأثر به من نگريستند و من هم نگاه حسرت آميزى به آنان كردم و بيرون آمدم. اما اطمينانى در قلبم وجود داشت كه گويا گمشده را به زودى خواهم يافت. ابتدا به طرف قبرستان ابوطالب آمدم. سوره حمدى خواندم و ثوابش را به رسول خدا؟ص؟ هديه كردم.
آنگاه به طرف مسجدالحرام رو كرده، به آقا امام زمان عليه السلام عرض كردم: يابن رسول اللَّه، به يقين شما اين روزها در اين سرزمين حضور داريد، عنايت كنيد زوتر گمشده خود را پيدا كنم. اين را گفتم و راهى مسجدالحرام شدم.
آن سال ها، وسيله نقليه بسيار كم بود، بيشتر حاجيان لبيك گويان و پياده به سوى مِنا و عرفات در حركت بودند. من از سويى حاجى گمشده را دقيق نمى‏شناختم و از سوى ديگر همه مردم محرم شده بودند، لباس‏ها همه سفيد بود و يافتن او بسيار دشوار.
در آن زمان ستادى براى گمشدگان تشكيل شده بود. به آنان مراجعه كرده قضيه را گفتم. آن‏ها با برخورد بدى به من گفتند: بايد به ستاد گمشدگان در منا بروى و من مأيوس بيرون آمدم.
از طريق بازار ابوسفيان به سمت مسجدالحرام مى‏رفتم و گاهى هم زير لب


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
294

۵ / ۱۴

امداد غيبى در راه عرفات‏

حجّة الإسلام آقاى محمّد حسين مؤمن پور گفت :
حدود سال ۱۳۵۱ شمسى، به عنوان روحانى كاروان به حج مشرف شده بودم. در آن دوران كاروان‏ها سازماندهى امروز را نداشتند و برخى از مديران كاروان‏ها، هر طور كه مى‏خواستند عمل مى‏كردند و خيلى مقيد به رعايتِ دقيق مسائل شرعى نبودند.
نزديك ظهر روز هشتم ذى حجه بود كه زائران را جمع كرده، كيفيت احرام حج تمتع و مسائل مربوط به آن را برايشان توضيح دادم و گفتم: اگرچه احرام بستن در تمام شهر مكه جايز است، ولى به لحاظ رعايت احتياط و براى درك ثواب بيشتر، ان شاء اللَّه دسته جمعى به مسجدالحرام مى‏رويم و پشت مقام ابراهيم نيت كرده، محرم مى‏شويم.
وقتى سخنانم به آخر رسيد همراه زائران براى صرف ناهار رفتيم. مدير كاروان با حالتى عصبانى آمد و خطاب به من گفت: چرا اين سخنان را به زائران گفتيد؟
پرسيدم: چطور؟
گفت: مگر ممكن است در اين وضعيت شلوغى حاجيان را به مسجدالحرام ببريم؟ امكان ندارد، حتماً بايد همين جا محرم شويم و به عرفات برويم!
در پاسخش گفتم: من فقط مسائل شرعى حاجيان را گفتم، اگر نگرانى، زمان حركت را به من بگو، من زائران را مى برم و به موقع نيز برمى گردانم.
سپس به زائران گفتم: سريع نهار را صرف كرده، آماده رفتن به مسجدالحرام شوند.
آنان نيز به سرعت آماده شده، پياده از محل ساختمان كه در حجون بود، به طرف

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9557
صفحه از 432
پرینت  ارسال به