283
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم

رسول، جلسه دوم تقديم به حضرت على بن ابى طالب و همين كيفيت تا جلسه چهاردهم به نام مقدّس حضرت مهدى؟ع؟. تسبيح گِلى سياه كه با آن صلوات مى‏فرستى را هم به ديوار رو به قبله آويزان كن كه كسى آن را نبيند و فقط خود بردارى و صلوات را بشمرى و به جاى اوّلش آويزان كنى.
اين دستور را نوشتند يا نوشتم و ايشان از اطاق خارج شدند. من از زائرى كه در تخت خواب نزديك مكان ايستادن ايشان بود، پرسيدم: اين آقا كجايى بودند و دنبال چه كسى مى‏گشتند؟
زائر گفت: من كسى را نديدم.
به او گفتم: همين آقايى كه الآن كنار من ايستاده بود و خيلى وقت هم ايستاده بود.
گفت: من كسى را نديدم كه با شما صحبت كند.
از ديگرى پرسيدم، او هم گفت من كسى را نديدم!
بحمداللَّه به دعاى آن آقا تا كنون غير از سال‏هايى كه سفر حج تعطيل شد، همه سال‏ها مشرف بودم؛ يا به عنوان خدمه يا به عنوان معاون مدير و يا به عنوان روحانى، و اميدوارم خداوند اين توفيق را تا وقت مرگ از من نگيرد. البته من هم به اميد بيت اللَّه الحرام و مدينه منوره زنده ام.
ناگفته نماند من دستور را سال اوّل عمل كردم، شايد يك هفته بيشتر نگذشت كه خواب ديدم كاروان حج از ايران عازم است. رفتم جلو كه سوار هواپيما شوم، شخصى بازويم را گرفت و گفت: سيّد يحيى! تو با اين كاروان ها نخواهى رفت؛ ولى مى‏روى.
من تعبير خوابم را اين طور تشخيص دادم كه به من گفتند امسال صلاح نيست و نمى‏روى، ولى غير از اين بود. همان سال و بدون مدرك از طريق عراق به حج مشرف شدم كه ۱۱۰ روز هم طول كشيد و بدون اختيار همه جا مرا مى بردند كه اين خود اعجازى عجيب و باورنكردنى است. اين دومين تشرفم به مكه بود. از سال


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
282

ديدم آقايى با موهاى خيلى مشكى برّاق و محاسن مشكى ولى سربرهنه وارد اطاق شد و به زائران نگاه مى‏كرد، مانند كسى كه گم شده‏اى دارد و به دنبال او مى‏گردد؛ تخت به تخت و نفر به نفر. هيچ يك از زائران هم متوجه ايشان نبودند و هر كسى مشغول كار خودش بود.
من فكر كردم ايشان دنبال كسى مى‏گردد، از تخت پائين آمدم، جلو رفتم و به ايشان سلام كردم، او هم جواب داد. با اين كه مى‏خواستم بپرسم كه دنبال كى مى‏گرديد؟ ناخواسته پرسيدم: آقا شما امسال براى حجّ آمده ايد يا هر سال مى‏آييد؟
فرمود: من هر سال مى‏آيم.
سؤال كردم: هر سال براى خودتان مى‏آييد يا به نيابت كسى و به خرج كسى مى‏آييد؟
فرمود: هر سال براى خودم و با خرج خودم مى‏آيم.
گفتم: حال كه شما هر سال مى‏آييد دعا كنيد من هم هر سال بيايم.
لبخندى زد و فرمود: تو هم اِن شاء اللَّه مى‏آيى!
بعد فرمود: آن دفترچه سُربى توى جيبت را بيرون بياور، يك ختم مى‏گويم، بنويس.
دفترچه كوچكى كه جلد سُربى داشت و در جيب بغلم بود را بيرون آوردم. دقيق يادم نيست كه ختم را خودم نوشتم يا ايشان نوشتند، هر چه بود دفترچه مفقود شد، ولى دستور اين بود:
در زمان واحد (هر وقت از شبانه روز، مثلاً دو بعد از ظهر يا دو نيمه شب) و در مكان واحد؛ طورى كه كسى نبيند و متوجه نشود و خود هم به كسى نگويى، اين عمل را چهارده روز يا شب، پياپى تكرار كن، نتيجه آن در خواب بر تو آشكار مى‏شود.
جلسه اوّل دو ركعت نماز و بعد از نماز يك هزار صلوات تقديم به حضرت

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9640
صفحه از 432
پرینت  ارسال به