281
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم

به كجا شد .۱

۵ / ۹

عنايت امام عليه السلام به سيّد يحيى حسينى‏

جناب حجة الإسلام سيّد يحيى حسينى‏۲ چند خاطره جالب از حج دارد كه بنا به درخواست اين جانب به صورت مكتوب ارائه شده است. خاطره نخست به اين شرح است :
در سال ۱۳۴۶ هجرى شمسى براى بار نخست با كاروانى از تهران توفيق تشرف به مكه مكرمه را پيدا كردم. در فرودگاه جدّه، كه جنب شهر جدّه قرار داشت، مكانى بود معروف به «مدينة الحاج» داراى سه طبقه كه طبقه تحتانى آن، آشپزخانه كاروان‏ها بود. چون وسيله نقليه براى مدينه و يا جُحفه كم بود، مى‏بايست زائران دو روز يا بيشتر در مدينة الحاج مى‏ماندند تا نوبت وسيله به آن‏ها برسد.
در طبقه اوّل و دوم مدينة الحاج اطاق‏هاى بزرگ و زيادى بود كه زائران اسكان مى‏يافتند تا نوبت حركتشان برسد. اطاقى كه به كاروان ما اختصاص يافت ۳۶ تخت سه طبقه داشت كه براى كل كاروان كافى بود. هر يك از زائران تختى را گرفتند، من صبر كردم همه جاى دلخواه خود را بگيرند، هر تختى خالى ماند، آن را بگيرم. هر كس جاى خود را گرفت و طبقه سوم يك تخت در گوشه اطاق خالى ماند، كه من هم آن را گرفتم.
زائران هر يك مشغول كارى بودند؛ يكى تخمه مى‏شكست، جمعى با هم حرف مى‏زدند و خلاصه هر يك به كارى مشغول بودند. همان طورى كه نشسته بودم

1.شرح احوال حضرت آية اللَّه العظمى اراكى : ص ۵۴۳ و ۵۹۵ .

2.بر اساس گزارش بعثه مقام معظم رهبرى ، آقاى سيّد يحيى حسينى يكى از روحانيون موفق كاروان‏هاى حجّ است كه ساليان متمادى در خدمت زائران خانه خدا بوده است .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
280

موضوع نمى‏شود... .
بار ديگر كه استاد او را مى‏بيند، مى‏پرسد چه شد؟ پاسخ مى‏دهد: از اينجا كه رفتم، خواستم، آقا حاضر شد، من هنوز چيزى نگفته بودم كه ايشان فرمود كه به ايشان بگو: آن كارى (توبه اى) كه تو كردى، اگر او انجام دهد، ما خودمان مى آييم. نمى‏خواهد وقت بگيرد.
بعد، استاد مى‏گويد: درس را شروع كنيم؟ مى‏گويد: آقا فرمود: درس لازم نيست و خداحافظى مى‏كند و مى‏رود و ديگر ديده نمى‏شود.
پس از اين ماجرا براى آن استاد هم انقلابى روحى پيدا شد و اعتزال پيشه كرد.
گفتنى است : آية اللَّه محمّدعلى اراكى قدس سره ، گزارش ديگرى از اين ماجرا به نقل از جناب مستطاب علام فهام آخوند محمّدعلى از شاگردان مرحوم ميرزا محمّدباقر اصطهباناتى نقل كرده و در پايان حكايت مى‏گويد :
پس جناب ميرزا مى‏گويد : ما را به خدمت او مشرّف ساز . پس چون دستور مى‏طلبد ، مى‏گويد : خير! اگر بنا شد، ما خود به منزل ميرزا مى‏آييم .
پس ميرزا به توسّط آن آخوند، سه مسئله استفسار مى‏نمايد : اوّل ، آن كه : تسبيحات اربع در نماز، يك دفعه واجب است يا سه دفعه؟ جواب مى‏آورد : يك دفعه .
دوم ، آن كه : عمل اُمّ داوود بر همان نحو است كه مرحوم مجلسى نقل كرده است يا نه؟ جواب آورد كه خير و نسخه صحيح آن را نيز تحصيل مى‏كند .
پس آخوند ملّا محمّدعلى گفته بوده است كه هر چه ميرزا در شيراز از پى آن نسخه گرديد، گم شده بود و پيدا نشد.
امّا مسئله سوم را ناقل، فراموش نموده بود.
پس ميرزا مى‏گويد: پس از چندى، آن آخوند نيز مفقود شد و معلوم نشد

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9712
صفحه از 432
پرینت  ارسال به