مضامين و كلمات آنها را مىدانستم. به ايشان گفتم: خيلى دوست دارم.
حدود يك ساعت زيارتى را خواند كه من تا آن زمان نشنيده بودم. كلمه به كلمه كه مىخواند، من حفظ مىكردم و تا آخر به حافظه ام سپرده شد. گريه كردن آن شخص هم غيرقابل توصيف بود. پس از زيارت خداحافظى كرد و رفت، هر قدر از من دور مىشد، زيارت هم از خاطرم مىرفت تا اين كه به كلى آن را فراموش كردم.
از مكه به كاظمين رفتم. كنار راه آهن ايستاده بودم، ناگاه همان شخص را ديدم. نزديك آمد، سلام كرد و گفت: به تهران كه رفتى، سلام مرا به آقا شيخ محمّد حسن طالقانى برسان۱ .
وقتى به تهران آمدم، نزد آقا شيخ محمّد حسن رفتم و قضيه را نقل كردم. ايشان بسيار گريست و مرا متوجه كرد كه آن شخص امام عصر(عج) بوده است. در حالى كه من نه در عرفات و نه در كاظمين، آن بزرگوار را نشناخته بودم.
۵ / ۸
ارتباط شاگرد ميرزا محمّدباقر اصطهباناتى ۲
يكى از خطباى معروف ضمن سخنرانى در حسينيه كوثر ،۳ كرامتى از امام عصر عليه السلامدر مورد طلبهاى نقل كرد، از ايشان پرسيدم منبع اين داستان كيست؟ ايشان خطيب ديگرى را معرفى نمود. از او هم منبع خبر را پرسيدم، گفت: اين ماجرا را از يكى از مراجع تقليد معاصر، در زمانى كه ايشان در مشهد منبر مىرفت شنيدم.
1.آقا شيخ محمّد حسن ، پدر آقا شيخ يحيى عبادى طالقانى (داماد مرحوم آية اللَّه سيّد صدر الدين صدر) بود ؛ ايشان از علماى بزرگ تهران و در امر به معروف و نهى از منكر فوق العاده بود .
2.شهيد مشروطه، شيخ محمّدباقر اصطهباناتى شيرازى (۱۲۸۶ - ۱۳۲۶ ق) از اساتيد آية اللَّه شاهآبادى و آية اللَّه محمّدحسين اصفهانى غروى و مرحوم حاج شيخ غلامرضا يزدى و برادر همسر آية اللَّه العظمى اراكى است . وى از شاگردان آقا على حكيم و حكيم قمشهاى و ميرزاى جلوه است.
3.واقع در تهران ، شهرك قائم ، كوى كوثر .