275
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم

پيدا نكردم. برگشتم و شروع كردم به گريه كردن. رفيقمان آمد و گفت: چه شده؟ چرا گريه مى‏كنى؟
گفتم: مكه است. آدم گريه مى‏كند.
رفتيم مكه. خواستيم خانه اجاره كنيم، صاحب خانه، پول اجاره را پيش از تحويل منزل خواست. براى هر نفر، صد تومان. دويست تومان به او داديم.
شخصى كه در تهران حصيربافى داشت، آمد. ديدم ناراحت است.
گفتم: چه شده؟
گفت: پولم را در حرم دزديدند.
گفتم: چه قدر بود؟
گفت: صد تومان.
صد تومان هم به او دادم.
پيرزنى به نام بى بى فاطمه آمد، گريه مى‏كرد. پول او را هم زده بودند. به او هم يكصد تومان دادم.
آن سال براى رفتن به عراق هم اجازه دادند؛ امّا گفتند هر كس مى‏خواهد عراق برود، بايد صد تومان بدهد. دويست تومان هم براى خودم و رفيقم براى رفتن به عراق دادم!
اين شد ششصد تومان، علاوه بر همه مخارج ديگرى كه در مكه و مدينه و عراق داشتيم.
در نجف، به ديدن آقاى سيستانى‏۱ رفتم. پس از احوال پرسى، از او پرسيدم: پول مى‏خواهى؟ چيزى نمى‏گفت. با اصرار من معلوم شد كه ايشان سيصد تومان مقروض است. سيصد تومان هم به ايشان دادم!
برگشتيم مشهد. حسين آقا [پسرم‏] گفت: آقاجان! پول‏ها [يى كه گذاشته بودى

1.آية اللَّه سيّدعلى [بن محمّدباقر ]سيستانى (متولّد ۱۳۰۹ ش) ، از مراجع تقليد فعلى است كه آن سال‏ها براى تحصيل ، از مشهد به نجف رفته بود و آقاى دُرافشان ، عموزاده ايشان است .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
274

سيستانى‏۱ ديده بگويد و مطالب ايشان را ضبط كن. حيف است.
در آن شب، خودم و يكى دو نفر ديگر از رفقا در جلسه شركت كرديم. به ايشان گفتم: تقاضا دارم شما امشب تفسير نگوييد و اين داستان‏ها را بگوييد. چهار - پنج داستان شنيدنى بود.
آقاى حسين پور گفت: حاج آقاى درافشان، خودشان هم داستانى دارند. گفتم: خوب، بفرماييد.
گفت : آقاى در افشان با اشاره به سفرى كه حدود شصت سال قبل به مكه داشت فرمود:
شخصى ششصد تومان به من و رفيقم داد كه مكه برويم. ما راه افتاديم. به جدّه كه رسيديم، رفيقمان مريض شد. سيصد تومانِ آن، خرج شد. من در فكر بودم كه سيصد تومان باقى مانده براى هزينه‏هايى كه در پيش داريم، كم است. ناراحت بودم كه با سيصد تومان چه كار كنيم!
رفيقم از اتاق بيرون رفته بود. آقايى در زى خيلى گيرا وارد اتاق شد و پهلوى من نشست و گفت: سلام عليكم.
گفتم: عليكم السلام.
به زبان عربى گفت : «ثَلاثُمِئة تَكفيك (سيصد تومان براى شما بس است)»
گفتم: براى عمّه ات بس است!
وى تبسّمى كرد و به زبان فارسى گفت: «سيصد تومان، بس است! هر كس هر چه خواست، به او بده».
اين جمله را گفت و بلند شد و رفت.
جمله دوم، مرا تكان داد. بلند شدم و دنبال او رفتم كه ببينم كيست؛ ولى او را

1.آية اللَّه سيّد على بن محمّدرضا سيستانى (م ۱۳۴۰ ق) ، جدّ آية اللَّه سيّد على حسينى سيستانى كه هم اكنون مرجع تقليد و ساكن نجف است (ر . ك : نقباء البشر : ج ۴ ص ۱۴۳۴) .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9762
صفحه از 432
پرینت  ارسال به