271
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم

پيرمرد، در حالى كه مشغول كار بود نگاهى به پدرم كرد و گفت: ديروز آقا لطف كردند، چند دقيقه‏اى تشريف آوردند و آنجا (اشاره به نقطه‏اى از مغازه) نشستند و از من احوالى پرسيدند.
پيرمرد ضمن اشاره به يك قوطى حلبى شبيه قوطى‏هاى سوهان كه در آن چند حبّه نبات زرد رنگ به اندازه نخود پخته بود، گفت: آقا اين را مرحمت كردند من مى‏دهم به شما.
حدود ده دقيقه تا يك ربع ساعت آنجا مانديم و بعد حركت كرديم. پنج شش قدم كه آمديم، پدرم به من گفت: اين آقا اسمش آقا سيّد كريم پينه دوز است. اين مرد از اولياى الهى است. فهميدى مقصودش از اين جمله كه گفت: آقا تشريف آوردند و از من احوال پرسى كردند چه كسى بود؟
گفتم: نه.
فرمود: مقصودش امام زمان - صلوات اللَّه عليه - بود.
بعد نبات را به من داد و من آن را ميل كردم.

۵ / ۵

پاسخ پرسش حيدر آقا معجزه‏

مورد دوم، جريانى است كه حيدر آقا معجزه ،۱ (فرزند مُرشد چِلويى)۲ برايم نقل

1.حيدر آقا تهرانى، متخلّص به «معجزه» ، شاعر و صاحب ديوان و از شاگردان شيخ رجبعلى خيّاط بوده است . وى زمانى در مدرسه فيضيّه قم براى طلّاب، غذاخورى ايجاد كرده بود .

2.حاج ميرزا احمد عابد نهاوندى، مشهور به حاج مرشد چلويى (م ۱۳۵۷ ش)، شاعر متخلّص به «ساعى» و از عارفان معاصر، در بازار تهران جنب مسجد جامع، طبّاخى‏داشت و براى عموم، سخنرانى‏هاى هفتگى برپا مى‏كرد. چون با مردم با زبان شعر و پند و اندرز برخورد مى‏كرد، به «حاج مرشد» معروف بود. تنها نسخه ديوان اشعار عرفانى ساعى در زمان خودش در آتش‏سوزى مغازه‏اش سوخت. از اين رو، پس از تدوين اشعار بر جا مانده به «ديوان سوخته»، مشهور شد كه پس از درگذشت او تا كنون چند بار چاپ شده است. سه مطلب مهم د ر مورد مغازه جناب مرشد بايد گفت: يكى در مورد لقمه‏هايى بود كه جناب مرشد در دهان كودكان و گاه بزرگ‏سالان مى‏گذاشت و ديگرى در مورد تابلويى كه روى دخل مغازه نهاده بود، مبنى بر «نسيه و وجه دستى داده مى‏شود» و سوم، مساكينى كه براى گرفتن خرجى يوميّه و غذاى رايگان به اين مغازه مى‏آمدند. وى در حدود نود سالگى در ۲۵ شهريور ۱۳۵۷ش در تهران در گذشت. قبر وى در جنب ابن بابويه تهران داخل مسجد ما شاء اللَّه است (ر.ك: بهترين كاسب قرن: خاطرات مرحوم حاج مرشد چلويى).


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
270

جانور، چه شد و كجا رفت و بفهمد امام زمان شيعيان كيست و تا حال كه پانزده سال مى‏گذرد و هنوز به پشيمانى عمل خود باقى ام و تأسّف مى‏خورم و ناچار بايد بگويم: الخير فى ما وقع .۱

۵ / ۴

تشرّف سيّد كريم پينه‏دوز

آية اللَّه حاج آقا مرتضى تهرانى‏۲ در پاسخ اين جانب كه پرسيدم: آيا كسى را ديده‏ايد كه مطمئناً، باشد محضر ولى عصر(عج) را درك كرده است؟
فرمود: دو مورد دارم:
يكى سيّد كريم پينه‏دوز۳است. من در كودكى همراه پدرم‏۴ به مغازه ايشان رفتم ، - مغازه وى در بازارى بود كه يك سرش به سه راه كوچه غريبان و يك سرش به بازار سيّد اسماعيل متصل مى‏شد، عرض اين مغازه حدود يك متر و نيم و طولش دو سه متر بود، و كف آن حدود پنجاه سانت از كف بازار بالاتر بود - پيرمردى در اين مغازه حضور داشت كه جعبه‏اى را برعكس كرده و روى آن ابزار تعمير كفش گذاشته و مشغول كار بود، پدرم سلام كرد و لب مغازه نشست.
من كه ناظر صحنه گفتگوى آن‏ها بودم احساس مى‏كردم كه گويا از نظر معنوى تعادلى ميان آن‏ها برقرار است.

1.بشارت ظهور: ص ۳.

2.فرزند ارشد ميرزا عبد العلى تهرانى ، و برادر حاج آقا مجتبى تهرانى از استادان اخلاق و مجتهدان معاصر شيعه در تهران و امام جماعت مسجد بزّازها در بازار تهران است.

3.سيّد كريم محمودى از آن جا كه در گوشه‏اى از بازار تهران به پينه‏دوزى و پاره‏دوزى مشغول بود، به «آقا سيّد كريم پينه‏دوز» مشهور بود. او از شاگردان مرحوم حاج شيخ مرتضى زاهد به شمار مى‏رفت. در كربلا از دنيا رفت و در صحن مطهّر امام حسين عليه السلام به خاك سپرده شد.

4.آية اللَّه حاج ميرزا عبد العلى تهرانى (م ۱۳۴۶ ش) از علما و فضلاى بزرگ تهران و از شاگردان آية اللَّه شيخ عبد الكريم حائرى و پدر بزرگوار حاج آقا مرتضى و حاج آقا مجتبى تهرانى است .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9928
صفحه از 432
پرینت  ارسال به