265
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم

وارد ساوه شدم، بعد از يك سال كه گذشت، بانوى نام‏برده ، متعلّقه اين جانب، شب‏هاى جمعه خواب‏هاى نورانى مى‏ديد و براى من تعريف مى‏كرد و بنده هم تعبيرى مى‏كردم و يكى از آن خواب‏هاى روحانى ، اين است كه در اواخر سال ۱۳۱۶ش در شب جمعه در عالم رؤيا مى‏بيند كه در يك بيابانى حركت مى‏كند و مى‏رسد به يك اتاق بزرگى كه در وسط بيابان ساخته بودند. مشاهده مى‏كند كه تمام فاميلِ مرده و زنده وى در آن جا جمع شده‏اند و مشغول غذا خوردن هستند و در وسط آن جمعيت، يكى از بانوان خويشان خود را كه فوت كرده بود، مى‏بيند و دست او را مى‏گيرد و از اتاق خارج مى‏شوند و به گردش مى‏روند و به يك پل خيلى بزرگ مى‏رسند. بانو نيك‏صفت به بانو ربابه مى‏گويد كه هر كس از اين پل بگذرد، از پل آخرت هم خواهد گذشت. بعد دو نفرى از آن پل مى‏گذرند و به بيابان‏هاى سبز و خرّم و آب‏هاى صاف و جارى و باغ‏هاى مصفّا مى‏رسند كه نظيرش در دنيا نبوده و به باغى وارد مى‏شوند كه ريشه‏هاى درخت، روى زمين پيدا بوده و مثل بلور مى‏درخشيده و خوشه‏هاى مرواريد شبيه به خوشه انگور از درخت‏ها آويزان بوده و برگ‏هاى سبز ريزه خرّم داشته و از ميان يك درخت، مار سفيدى نمايان مى‏شود و در شاخه‏ها در حركت بوده . بانو نيك‏صفت با خود مى‏گويد: اگر مراد من داده مى‏شود، اين مار سفيد در دامن خود را زير درخت مى‏گيرد. مار به دامن مشار إليها مى‏افتد و با دست چپ، دامن را جمع مى‏كند و محكم نگاه مى‏دارد. از طرفى مى‏ترسد و از طرفى هم مى‏گويد : مراد من داده شد و بعد به بانو ربابه مرحومه مى‏گويد: مى‏خواهى امام زمان را صدا بزنم بيايند مرا نجات بدهند؟ و بعد دست راست خود را به گوش مى‏گذارد و فرياد مى‏زند: يا امام زمان! به فريادم برس.
فوراً قائم عليه السلام تشريف مى‏آورند و عدّه زيادى سادات همراه ايشان بودند و زمزمه مى‏كردند. بانو نيك‏صفت دست به سينه خود گذاشته ، تعظيم مى‏كند و سه مرتبه عرض مى‏كند: السلام عليك يا امام زمان! مرا از شرّ اين مار، نجات بدهيد .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
264

مستأجران احداث شده بود، به خيريه انصار الحجه به مديريت آقاى سميعى واگذار نمودم.
خدا را سپاس گزارم كه هم نعمت «قدرت تكلم» به من بازگشت و هم اين رحمت و سعادت نصيب من شد» [كه به زيارت مولايم نايل شدم‏].
سؤال : قيافه ايشان چگونه بود؟
آقاى بلورساز: قد بلند، موها گندمگون، شانه‏ها پهن، محاسن بلند و گندمگون، ابروها پيوسته، پيشانى بسيار باز و برافروخته، بدن تنومند و معمّم.
سؤال : سنّ ايشان چه قدر بود؟
آقاى بلورساز : حدود ۴۵ - ۵۰ سال، از نظر من.

۵ / ۳

توسّل بانو نيك‏صفت‏

در تاريخ بيست و چهارم آبان ماه ۱۳۹۱ش (برابر ۲۹ ذى حجّه ۱۴۳۳ق) مجدّداً توفيق يافتم با آية اللَّه صافى گلپايگانى ملاقات كنم. در اين ديدار ، جريان ملاقات با آقا عبد الرحيم بلورساز را - كه با راه‏نمايى ايشان انجام شده بود - ۱ اجمالاً بازگو كردم و از ايشان خواستم اگر موارد ديگرى هم مشابه اين ماجرا به ياد دارند ، بيان بفرمايند. ايشان ، ضمن اشاره به جزوه‏اى فرمودند : «داستانى كه در اين جزوه هست نيز بدون شبهه است و نسبت به آن اطمينان دارم و يك نسخه از آن را به اين جانب دادند» .
در اين جزوه ، آقاى احمد شطارى، پس از ذكر مقدّمه‏اى ماجراى شفا يافتن همسر خود را با توسّل به امام زمان عليه السلام شرح داده كه متن آن را در اين جا مى‏آوريم:
در سنه ۱۳۱۴ش كه از طرف شركت مركزى براى خريد پنبه و پشم و پوست،

1.ر .ك : ص ۲۵۸ (تشرّف آقاى عبد الرحيم بلور ساز) .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9759
صفحه از 432
پرینت  ارسال به