249
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم

درست در روز يكشنبه هفته پيش از آن، يك هفته قبل از وفات، بعد از نماز صبح در حالت بيمارى رو به قبله خوابيد و عبايش را بر روى چهره‏اش كشيد. ناگهان مانند آفتابى كه از روزنى بر جايى بتابد يا نورافكنى كه متوجّه جايى گردانند، روى پيكرش از سر تا پا روشن شد و رنگ چهره‏اش كه به سبب بيمارى زرد گشته بود، متلألئ و شفّاف گرديد ، چنان كه از زير عباى نازك - كه بر رخ كشيده بود - ديده مى‏شد. تكانى خورد و گفت: سلام عليكم ، يا رسول اللَّه! شما به ديدن اين بنده بى‏مقدار آمديد. پس از آن درست مانند اين كه كسانى يك‏يك به ديدنش مى‏آيند، بر حضرت امير المؤمنين على عليه السلام و يكايك ائمّه تا امام دوازدهم سلام مى‏كرد و از آمدن آنها اظهار تشكّر مى‏كرد. پس بر فاطمه زهرا عليها السلام سلام كرد. سپس بر زينب سلام كرد و در اين جا خيلى گريست و گفت: بى بى! من براى شما خيلى گريه كرده‏ام. پس بر مادر خودش سلام كرد و گفت: مادر از تو ممنونم. به من شير پاكى دادى.
اين حالت، تا دو ساعت از آفتاب بر آمده ، دوام داشت. پس از آن، روشنى‏اى كه بر پيكرش مى‏تابيد ، از بين رفت و به حال عادى برگشت و باز رنگ چهره به همان حالت زردى بيمارى ، عود كرد و درست در يكشنبه ديگر در همان دو ساعت، حالت احتضار را گذرانيد و به آرامى، تسليم حق گشت.
در يكى از روزهاى ما بين اين دو هفته، من به ايشان گفتم كه: ما از پيغمبران و بزرگان ، چيزهايى به روايت مى‏شنويم و آرزو مى‏كنيم كه : اى كاش خود ما مى‏بوديم و مى‏فهميديم! اكنون بر شما كه نزديك‏ترين كس به من هستيد ، چنين حالتى ديده شد. من دلم مى‏خواهد بفهمم اين چه بود. سكوت كرد و چيزى نگفت.


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
248

امّا آن را مطرح نفرمود تا نيمه شب كه مشغول نماز شد. پس از فراغ نماز، به وصال انوار حجّت عليه السلام نائل گرديد. من پرتوهاى انوار را مشاهده مى‏كردم كه او را فرا گرفته بود و صدا را مى‏شنيدم كه با وى تكلّم مى‏كند؛ ولى كيفيت مكالمه را نمى‏فهميدم. گويا حواس و قوايم به كلّى ربوده شده بود.
پس از افتراق و جدايى شنيدم كه آن جناب به من فرمود: امام زمان - روحى له الفداء - مسئله را حل فرمود؛ ولى تو را به وجود مقدّس ايشان قسم مى‏دهم كه تا من زنده‏ام، اين قصّه را براى كسى نقل مكن.۱

۴ / ۲۰

آخوند ملّا عبّاس تربتى‏

۸۹۲.شيخ حسينعلى راشد۲ گفته است : از جمله چيزهايى كه ما (افراد خانواده) از او (آخوند ملّا عبّاس تربتى)۳ ديديم و همچنان براى ما مبهم ماند، يكى اين است كه...

1.عنايات حضرت مهدى موعود به علماء و مراجع تقليد: ص ۹۸ (به نقل از: شجره طيّبه: ص ۱۰).

2.حسينعلى راشد (۱۲۸۴ - ۱۳۵۹ ش) : روحانى، نويسنده، مبلّغ مذهبى، استاد دانشگاه، زندانى سياسى (به علّت سخنرانى‏هاى ضدّ سلطنت رضاشاه) . و نماينده تهران در مجلس شوراى ملّى ، فرزند ملّا عبّاس تربتى كه در روستاى تربت حيدريّه به دنيا آمد و در شانزده سالگى همراه پدرش به مشهد رفت و مشغول تحصيل دروس حوزه گرديد و سپس براى ادامه تحصيل به نجف عزيمت كرد و نزد اساتيد آن حوزه، مانند: ميرزا حسين نائينى و سيّد ابو الحسن اصفهانى كسب فيض نمود. او در دوره هفدهم مجلس شوراى ملّى، ضمن حمايت از نهضت ملّى شدن صنعت نفت به مجلس راه يافت؛ امّا چند جلسه‏اى بيشتر در آن حضور نيافت. وى از سال ۱۳۲۰ش تا اواخر عمرش در راديو ايران به ارائه سخنرانى مذهبى مى‏پرداخت. اين سخنرانى‏ها طولانى‏ترين برنامه مذهبى ادامه‏دار از ابتداى تأسيس راديو ايران تا آن زمان بوده است و بخش‏هايى از آن به چاپ رسيده است. دو فيلسوف شرق و غرب : ملّا صدرا و انيشتين از وى به چاپ رسيده است. با راست‏قامتان پهنه اندرز (يادنامه حسينعلى راشد با مقالاتى از بزرگان ادبيات و تاريخ)، ديگر اثر وى است.

3.عبّاس تربتى، معروف به ملّا عبّاس تربتى و حاج آخوند : عالم، زاهد وعارف بزرگ معاصر شيعه در ۱۲۵۰ ش، در تربت حيدريّه زاده شد و در ۲۴ مهر سال ۱۳۲۲ش در مشهد در گذشت و در حرم امام هشتم دفن گرديد. خدمات وى در جريان زلزله ۱۳۰۱ش تربت حيدريّه، معروف به زلزله «خرق و غوزان»، بسيار چشمگير بود. در سال ۱۳۷۰ش كتابى با عنوان فضيلت‏هاى فراموش شده در باره وى چاپ گرديد.

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9622
صفحه از 432
پرینت  ارسال به