231
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم

۸۸۲.حاج آقا حسين فاطمى قمى،۱ از پدر بزرگوارشان مرحوم آقا سيّد اسحاق قمى نقل كرده‏اند كه فرمود: در زمان توقّفم در نجف اشرف، شبى در عالم رؤيا ديدم مژده دادند كه امام زمان عليه السلام ظهور نموده است. با شوق و شعف بسيار به خدمتشان شرفياب شدم . ديدم كه شيخ، در پاى ركاب امام ايستاده و ايشان سواره بر اسب، مطلبى را به شيخ امر مى‏فرمايد. همين كه چشم مبارك آن جناب به حقير افتاد، سه مرتبه فرمود: «و اللَّه ، شيخ مرتضى، نايب ماست!». شيخ متوجّه من شد و فرمود: آن گچ و آجر را ببر فلان مسجد را تعمير كن. من از خواب بيدار شدم.
مدّتى گذشت تا اين كه هنگام زيارتىِ سيّد الشهدا عليه السلام به كربلا آمديم. عادت شيخ ، اين بود كه پس از خواندن نماز صبح، براى در امان ماندن از فشار تهاجم زوّار بر ايشان، مشغول نافله مى‏شدند. در اين حال، يكباره به ياد خواب آن شب افتادم. استخاره كردم كه به ايشان عرض كنم. پاسخ استخاره مساعد شد.
همين كه ماجرا را نقل كردم، مرحوم شيخ گريه كرد و فرمود: قائم عليه السلام نسبت به من چنين فرمود؟! گفتم: بله. فرمودند: نفهميدى اوامر ايشان چه بود؟ گفتم: خير.
پس سجده شكر كرد و فرمود: بردن گچ و آجر و تعمير مسجد، آن است كه شما صفحه‏اى (منطقه‏اى) را با كمك من ترويج مى‏نماييد. لذا همين كه مى‏خواستم به ايران بيايم، اجازه به من دادند و من به طرف ايران آمدم.۲

۴ / ۱۳

شيخ انصارى و سيّد على شوشترى‏

۸۸۳.آية اللَّه شيخ محمّدعلى اراكى‏۳از پدر بزرگوارشان نقل فرمود: حاج شيخ اسماعيل - كه

1.استاد اخلاق در حوزه علميّه قم و از شاگردان حاج ميرزا جوادآقاى ملكى تبريزى (م ۱۳۸۹ق).

2.عنايات حضرت مهدى موعود به علماء و مراجع تقليد: ص ۸۸ (به نقل از: جامع الدرر: ج ۲ ص ۴۰۹).

3.آية اللَّه شيخ محمّدعلى اراكى : از مراجع تقليد معاصر در ۲۴ جمادى الثانى ۱۳۱۲ق (۱۲۷۳ش) در شهر اراك به دنيا آمد و پس از يادگيرى خواندن و نوشتن، در نوجوانى وارد حوزه علميّه اراك شد . دروس سطح را نزد سيّد محمّدتقى خوانسارى گذراند و هم‏زمان با تحصيل دوره سطح، در درس شرح منظومه محمّدباقر اراكى شركت كرد. وى همچنين در درس آقا نور الدين اراكى و حاج شيخ عبد الكريم حائرى يزدى نيز شركت نموده. وى در تأسيس حوزه علميّه قم مشاركت داشت. شرح و حاشيه بر عروة الوثقى و حاشيه بر درر الفوائد مرحوم حائرى و تقريرات درس فقه سيّد محمّدتقى خوانسارى و تقريرات درس فقه و اصول مرحوم حاج عبد الكريم حائرى يزدى، از آثار وى شمرده مى‏شود. وى در۲۳ مهر ۱۳۷۳ش در قم در گذشت و در حرم فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
230

محمّد بهبهبانى به دو واسطه، از يكى از شاگردان شيخ ، نقل مى‏كند كه گفت: در يكى از زيارات مخصوص، به كربلا مشرّف شده بودم. شبى بعد از گذشتن نيمى از آن براى رفتن به حمّام، از منزل بيرون آمدم. چون كوچه‏ها گِل‏[آلود] بود، چراغى با خود برداشتم. از دور، شخصى را شبيه به شيخ ديدم. چون قدرى نزديك‏تر رفتم، ديدم شيخ است. در فكر فرو رفتم كه شيخ در اين موقع از شب، آن هم در اين گل و لاى، با چشم ضعيف به كجا مى‏رود؟ براى اين كه مبادا كسى در كمين او باشد، آهسته در پى او روان شدم تا بر در خانه مخروبه‏اى ايستاد و زيارت جامعه را با توجّه خاصّى خوانده و سپس داخل آن منزل گرديد!
من ديگر چيزى نمى‏ديدم؛ ولى صداى شيخ را مى‏شنيدم كه گويا با كسى صحبت مى‏كند. پس به حمّام رفتم و بعد به حرم مطهّر مشرّف شدم و شيخ را در آن مكان شريف ديدم. بعد از پايان اين مسافرت، در نجف اشرف به خدمت شيخ رسيدم و قضيّه آن شب را به عرض وى رساندم. ابتدا شيخ منكر مى‏شد تا پس از اصرار زياد فرمود: گاهى اجازه مى‏يابم به خدمت امام عصر عليه السلام شرفياب شوم. به در آن منزل - كه تو آن را پيدا نخواهى كرد - رفته، زيارت جامعه را مى‏خوانم. چنانچه دوباره اجازه رسد، خدمت ايشان شرفياب مى‏شوم و مطالب لازم را از آن سَرور مى‏پرسم.
سپس شيخ فرمود: تا زمانى كه در قيد حياتم، اين مطلب را پنهان دار و براى كسى اظهار مكن.۱

1.زندگانى و شخصيت شيخ انصارى، ص ۱۰۶ (با اندكى تصرّف) ، عنايات حضرت مهدى موعود به علماء و مراجع تقليد: ص ۸۷ .

تعداد بازدید : 10078
صفحه از 432
پرینت  ارسال به