«مهدى! بيا».
چند قدمى جلو رفتم و ايستادم. فرمود: «جلوتر بيا».
جلوتر رفتم. فرمود: «جلوتر بيا كه ادب در اطاعت امر است».
من چندان جلو رفتم كه دستانمان به هم رسيد و او برايم سخن گفت. سيّد بحر العلوم ديگر ادامه نداد و به سؤال ميرزاى قمى كه چرا با وجود دانش گستردهاش كتاب كم نوشته است، پاسخ گفت. ميرزاى قمى از سخن امام و سيّد بحر العلوم پرسيد؛ امّا او با دستش اشاره كرد كه اين رازى مگوست.۱
۸۸۰.محدّث نورى مىگويد: ميرزا حسين لاهيجى، از ملّا زين العابدين سلماسى نقل مىكرد كه روزى سيّد بحر العلوم، وارد حرم امير مؤمنان عليه السلام شد ، در حالى كه اين شعر را زمزمه مىكرد:
چه خوش است صوت قرآن،ز تو دلربا شنيدن
[به رخت نظاره كردن،سخن خدا شنيدن]
از ايشان سبب آن را پرسيدند. فرمود: هنگامى كه به حرم مطهّر وارد شدم، حجّت عليه السلام را ديدم كه بالاى سر مبارك نشسته و با صداى بلند ، قرآن مىخواند. هنگامى كه صداى ايشان را شنيدم، آن شعر را خواندم و هنگامى كه به حرم وارد شدم، قرائت قرآن را تمام كرد و از حرم شريف بيرون رفت.۲
۴ / ۱۲
فقيه بزرگوار، علّامه شيخ مرتضى انصارى
۸۸۱.يكى از نوادگان شيخ مرتضى انصارى۳، در شرح حالات آن بزرگوار، از آقا مير سيّد
1.جنّة المأوى (چاپ شده در بحار الأنوار) : ج۵۲ ص ۲۳۴ ح ۹، نجم الثاقب: ص ۴۰۸ ح ۷۳.
2.جنّة المأوى (چاپ شده در بحار الأنوار): ج ۵۳ ص ۳۰۲ ح ۵۴، نجم الثاقب: ص ۴۱۳ ح ۷۹.
3.شيخ مرتضى بن محمّد امين دزفولى انصارى نجفى (مشهور به شيخ انصارى) (۱۲۱۴ - ۱۲۸۱ ق) : نسبش به جابر بن عبد اللَّه انصارى مىرسد. از نراقى نقل شده كه گفته است: من پنجاه مجتهد را ديدم؛ امّا هيچ يك مانند شيخ مرتضى نبود. او بنياد علم اصول فقه جديد را براى شيعه پايه گذاشت و روشش مشهور است. رياست اماميّه در شرق و غرب به وى رسيد. او داراى آثارى از جمله المكاسب و رسائل پنجگانه است كه اتّكاى علماى شيعه در اصول فقه در همه جا به آن است (ر . ك : أعيان الشيعة: ج ۱۰ ص ۱۱۷).