229
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم

«مهدى! بيا».
چند قدمى جلو رفتم و ايستادم. فرمود: «جلوتر بيا».
جلوتر رفتم. فرمود: «جلوتر بيا كه ادب در اطاعت امر است».
من چندان جلو رفتم كه دستانمان به هم رسيد و او برايم سخن گفت. سيّد بحر العلوم ديگر ادامه نداد و به سؤال ميرزاى قمى كه چرا با وجود دانش گسترده‏اش كتاب كم نوشته است، پاسخ گفت. ميرزاى قمى از سخن امام و سيّد بحر العلوم پرسيد؛ امّا او با دستش اشاره كرد كه اين رازى مگوست.۱

۸۸۰.محدّث نورى‏ مى‏گويد: ميرزا حسين لاهيجى، از ملّا زين العابدين سلماسى نقل مى‏كرد كه روزى سيّد بحر العلوم، وارد حرم امير مؤمنان عليه السلام شد ، در حالى كه اين شعر را زمزمه مى‏كرد:

چه خوش است صوت قرآن،ز تو دل‏ربا شنيدن‏
[به رخت نظاره كردن،سخن خدا شنيدن‏]
از ايشان سبب آن را پرسيدند. فرمود: هنگامى كه به حرم مطهّر وارد شدم، حجّت عليه السلام را ديدم كه بالاى سر مبارك نشسته و با صداى بلند ، قرآن مى‏خواند. هنگامى كه صداى ايشان را شنيدم، آن شعر را خواندم و هنگامى كه به حرم وارد شدم، قرائت قرآن را تمام كرد و از حرم شريف بيرون رفت.۲

۴ / ۱۲

فقيه بزرگوار، علّامه شيخ مرتضى انصارى‏

۸۸۱.يكى از نوادگان شيخ مرتضى انصارى‏۳، در شرح حالات آن بزرگوار، از آقا مير سيّد

1.جنّة المأوى (چاپ شده در بحار الأنوار) : ج‏۵۲ ص ۲۳۴ ح ۹، نجم الثاقب: ص ۴۰۸ ح ۷۳.

2.جنّة المأوى (چاپ شده در بحار الأنوار): ج ۵۳ ص ۳۰۲ ح ۵۴، نجم الثاقب: ص ۴۱۳ ح ۷۹.

3.شيخ مرتضى بن محمّد امين دزفولى انصارى نجفى (مشهور به شيخ انصارى) (۱۲۱۴ - ۱۲۸۱ ق) : نسبش به جابر بن عبد اللَّه انصارى مى‏رسد. از نراقى نقل شده كه گفته است: من پنجاه مجتهد را ديدم؛ امّا هيچ يك مانند شيخ مرتضى نبود. او بنياد علم اصول فقه جديد را براى شيعه پايه گذاشت و روشش مشهور است. رياست اماميّه در شرق و غرب به وى رسيد. او داراى آثارى از جمله المكاسب و رسائل پنجگانه است كه اتّكاى علماى شيعه در اصول فقه در همه جا به آن است (ر . ك : أعيان الشيعة: ج ۱۰ ص ۱۱۷).


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
228

حال خواندن نماز به امامت سيّد بحر العلوم بوديم. هنگام برخاستن براى ركعت سوم، حالتى به سيّد دست داد و او مدّتى درنگ كرد و سپس برخاست. پس از نماز، با اين كه در شگفت بوديم، امّا چيزى نپرسيديم تا به خانه آمديم. به هنگام صرف غذا، به آهستگى با دوستان سخن مى‏گفتيم و مى‏خواستيم از علّت آن درنگ، جويا شويم كه سيّد پرسيد: در باره چه سخن مى‏گوييد؟ من پرسش را در ميان نهادم. فرمود: حجّت عليه السلام داخل حرم شد و بر پدرش سلام كرد و آن حالت از مشاهده چهره نورانى ايشان به من دست داد تا آن كه از حرم بيرون رفت.۱

۸۷۹.محدّث نورى، از ملّا زين العابدين بن محمّد سلماسى‏ نقل كرده است: در نجف، در مجلس استادم علّامه سيّد بحر العلوم بودم كه ميرزاى قمى،۲ مؤلّف كتاب قوانين الاُصول ، وارد شد و پس از اندكى از ايشان خواست كه سخنى بگويد. سيّد بحر العلوم در پاسخ گفت: يكى دو شب پيش، در مسجد اعظم كوفه، نافله شب را خوانده و عزم بازگشت به نجف داشتم كه به درس صبحگاهم برسم. از مسجد كه بيرون آمدم، شوق رفتن به مسجد سهله در دلم افتاد؛ ولى از بيم آن كه به موقع به نجف نرسم، آن را از خيالم بيرون كردم؛ امّا شوقم بيشتر شد و مردّد بودم. ناگهان بادى برخاست و راه مرا كج كرد و توفيق با من يار شد و به مسجد سهله رسيدم. زائرى نبود، جز شخص جليلى كه مشغول مناجات با خدا بود و كلماتى مى‏گفت كه دل‏هاى سخت را نرم و اشك‏ها را از چشم‏هاى خشكيده، روان مى‏كرد.
از آنچه مى‏شنيدم و مى‏ديدم ، حالم دگرگون شد و در همان جا ايستادم و لذّت بردم ، تا آن كه مناجاتش را به پايان برد و به من رو كرد و با زبان فارسى فرمود:

1.جنة المأوى (چاپ شده در بحار الأنوار) : ج ۵۳ ص ۲۳۷، ح ۱۱، نجم الثاقب: ص ۴۱۰ ح ۷۵.

2.ميرزا ابو القاسم فرزند محمّدحسن گيلانى (۱۱۵۰ يا ۱۱۵۱يا ۱۱۵۳ - ۱۲۳۱ يا ۱۲۳۳ ق) : در گيلان به دنيا آمد و در قم نشو و نما يافت و همان جا از دنيا رفت و به خاك سپرده شد. او مجتهدى دقيق و فقيهى متبحّر در اصول و ميان علما به محقّق قمى مشهور بود (أعيان الشيعة: ج ۲ ص ۴۱۱ ش ۲۸۷۹).

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9760
صفحه از 432
پرینت  ارسال به