225
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم

۴ / ۱۱

سيّد بحر العلوم‏۱

۸۷۴.ملّا زين العابدين سلماسى، از شاگردان سيّد بحر العلوم نقل كرده است: من در مجلس درس سيّد بحر العلوم حاضر بودم كه شخصى از امكان رؤيت امام عصر عليه السلامدر دوره غيبت كبرا سؤال كرد. سيّد بحر العلوم - كه مشغول قليان كشيدن بود - ساكت شد و سرش را به زير انداخت. من مى‏شنيدم كه آهسته با خود مى‏گفت: در جواب او چه بگويم؛ در حالى كه امام عليه السلام مرا در بغل كشيد و به سينه خود چسبانيد و از طرفى دستور تكذيب مدّعى رؤيت در زمان غيبت داده شده است؟ آن گاه در جواب سؤال كننده فرمود: اهل عصمت عليهم السلام دستور داده‏اند ادّعاى كسى كه مدّعى ديدن حجّت عليه السلام است، تكذيب شود. به همين جمله، قناعت كرد و به آنچه مى‏فرمود، اشاره نكرد.۲

۸۷۵.محدّث نورى‏، از زين العابدين سلماسى شنيده كه مباشر كارهاى سيّد بحر العلوم به هنگام اقامتش در مكّه مى‏گفت: با آن كه سيّد بحر العلوم در غربت و دور از اهل و خانواده بود، امّا دست و دلباز و بخشنده بود و غم مخارج را نمى‏خورد؛ ولى روزگارى ، دارايى‏ها ته كشيد و درهمى نيز نداشتيم. عرض حال كردم . چيزى نفرمود و به شيوه معمول، عازم طواف صبحگاهى شد. پس از بازگشت، قليانى به دست سيّد دادم و از تمام شدن نفقه گِله كردم كه ديدم كسى در را به شدّت مى‏زند.

1.سيّد مهدى بن سيّد مرتضى بن سيّد محمّدحسين بروجردى، مشهور به بحر العلوم طباطبايى: از نسل ابراهيم طباطبا از ذرّيه حسن مثنّاست. به سال ۱۱۵۵ق در كربلا زاده شد و در سال ۱۲۱۳ق در نجف در گذشت. او رهبر شيعيان، جامع علوم، محلّ مراجعه دانش‏پژوهان، رئيس اماميّه، و استاد اساتيد آنها در دوران خود، فقيه، متكلّم، مفسّر، محدّث، رجالى، ماهر، اهل تقوا، پارسا، اديب و شاعر بود، و كتاب الفوائد الرجالية را دارد (أعيان الشيعة: ج ۱۰ ص ۱۵۸، الذريعة: ج ۱۶ ص ۳۳۹ ش ۱۵۷۴).

2.نجم الثاقب: ص ۳۴۹ ح ۷۴.


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
224

مسرور شده با يكديگر گفتيم كه اين بلندى، بالاى همان گردنگاهى است كه واسطه ميان منزل و مقصود است و اين پياده هم از آن جا مى‏آيد. پس او به جانب ما و ما به سمت او روانه شديم تا آن كه به يكديگر رسيديم. شخصى بود به لباس عامّه. او را از اهالى آن دهات گمان كرديم و از او احوال راه را پرسيديم. گفت: «راه همين است كه من آمدم» و به دست، اشاره كرد به آن مكانى كه در اوّل در آن جا ديده شد و گفت كه: «آن هم ابتداى گردنه است». اين بگفت و از ما گذشت و برفت و ما هم از محلّ عبور و جاى پاى او رفتيم تا آن كه به اوّل گردنگاه كه آن شخص را در آن جا ديديم ، رسيديم و آسوده شديم. اثر قدم او را از آن مكان به آن طرف نديديم ، با آن كه از زمان ديدن او تا رسيدن ما به آن جا هوا در غايت صافى و نمايان ، و برف تازه غير از آن برف سابق نبود و عبور از ميان گردنگاه هم بدون آن كه قدم در برف جا كند، ممكن نبود و از آن بلندى هم تمام آن هموار، نمايان بود و نظر كرديم آن شخص را در ميان هموار هم نديديم.
همگى همراهان از اين فقره متعجّب شدند و هر قدر در اطراف راه نظر انداختند كه شايد اثر قدمى بيابند، ديده نشد؛ بلكه از بالاى گردنگاه تا ورود به قريه ارحام - كه قريب به نيم فرسخ بود - همّت خود را صرف آن كرديم كه اثر قدمى بيابيم و نديديم و پس از ورود به آن قريه هم پرسيديم كه امروز در اين قريه و اين طرف گردنگاه، برف تازه باريد. گفتند: نه ؛ بلكه از اوّل روز تا حال ، همين طور هوا صاف و آفتاب، نمايان بوده ، مگر آن كه در شب گذشته، قليل برفى باريده. پس از ملاحظه اين شواهد و آن اجابت و اغاثه، بعد از استغاثه، حقير، بلكه همراهان را به هيچ وجه شكّى نماند در اين كه آن شخص، آقا و مولاى ما يا آن كه مأمور خاصّى از آن درگاه عرش اشتباه بود. و اللَّه العالم بحقايق الاُمور.۱

1.دار السلام در احوالات حضرت ولىّ عصر: ص ۳۲۰.

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9981
صفحه از 432
پرینت  ارسال به