23
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم

مردى سختگير و شيفته كشتن شيعيان بود - ، آهنگ كشتن مرا نمود و من باخبر شدم و ترسى بزرگ ، مرا در بر گرفت، با خانواده و دوستانم خداحافظى كردم و به سامرّا و خانه امام عسكرى عليه السلام رفتم تا با آن حضرت وداع كنم و سپس بگريزم. هنگامى كه بر امام عليه السلام وارد شدم، پسرى را ديدم كه در كنار ايشان نشسته بود و چهره‏اش مانند ماه شب چهارده مى‏درخشيد، به گونه‏اى كه من از نور و درخشش او حيران ماندم و نزديك بود ترس و قصد فرارم را از ياد ببرم.
آن پسر فرمود : «اى ابراهيم ! فرار نكن كه خداوند - تبارك و تعالى - به زودى ، تو را از شرّ او آسوده خواهد كرد».
حيرت من بيشتر شد و به امام عسكرى عليه السلام گفتم : اى سَرور من ! خدا مرا فدايت كند ! او كيست كه از درونم به من خبر مى‏دهد؟!
فرمود: «فرزندم و جانشينم پس از من، و او كسى است كه غيبتى طولانى خواهد داشت و پس از پُر شدن زمين از ظلم و ستم، آن را از عدل و داد ، پر مى‏كند» .
از نامش پرسيدم . فرمود: «او همنام پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و هم‏كنيه اوست و براى كسى حلال نيست كه او را به نامش يا كنيه‏اش بخواند تا آن گاه كه خداوند ، دولت و سلطنت او را آشكار كند [و بر همه غلبه دهد] . اى ابراهيم ! آنچه را امروز ديدى و از ما شنيدى، پنهان بدار، جز از اهلش».
من بر آن دو و پدرانشان درود فرستادم و با يارى جستن از فضل خداى متعال و با اطمينان به آنچه از صاحب الأمر عليه السلام شنيده بودم ، بيرون آمدم [و نگريختم‏].۱

1.مستدرك الوسائل: ج ۱۲ ص ۲۸۱ ح ۱۴۰۹۶ (به نقل از : الغيبة ، فضل بن شاذان) . نيز ، ر. ك: إثبات الهداة: ج ۳ ص ۷۰۰ ح ۱۳۶ .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
22

گروهى داخل آن مى‏شوند كه به آنها حقّيّه گفته مى‏شود».
گفتم: اى سَرور من! آنها چه كسى هستند؟
فرمود: «گروهى كه به خاطر محبّتشان به على عليه السلام ، به حقّ او سوگند ياد مى‏كنند ؛ ولى نمى‏دانند كه حق و فضيلت او چيست».
سپس ايشان - كه درودهاى خدا بر او باد - لَختى به من چيزى نگفت و آن گاه فرمود: «و آمده‏اى از عقيده مفوّضه بپرسى! آنها نادرست مى‏گويند [كه خداوند ، كارها را به ما وا نهاده است‏]؛ بلكه دل‏هاى ما، ظرف خواست خداوند است . هنگامى كه بخواهد، مى‏خواهيم و خداوند مى‏فرمايد: «و شما نمى‏خواهيد، جز آن كه خداوند مى‏خواهد» .۱
سپس پرده به حالت اوّلش باز گشت و ديگر نتوانستم كنارش بزنم. امام عسكرى عليه السلام لبخندزنان به من نگريست و فرمود: «اى كامل! براى چه نشسته‏اى؟ حجّت پس از من ، از حاجتت خبر داد» .
من برخاستم و بيرون آمدم و پس از آن ، ديگر آن جوان را نديدم.
ابو نعيم مى‏گويد: من كامل را ديدم و اين حديث را از او پرسيدم و او برايم گفت .
اين حديث را احمد بن على رازى با سند ديگرى نيز نقل كرده است.۲

۱ / ۱۴

ابراهيم بن محمّد بن فارس نيشابورى‏

۷۷۱.ابراهيم بن محمّد بن فارس نيشابورى‏۳ گفت: هنگامى كه حاكم، عمرو بن عوف - كه

1.انسان: آيه ۳۰، تكوير: آيه ۲۹.

2.الغيبة ، طوسى: ص ۲۴۶ ح ۲۱۶، دلائل الإمامة: ص ۵۰۵ ح ۴۹۱ ، الخرائج و الجرائح: ج ۱ ص ۴۵۸ ح ۴، كشف الغمّة: ج ۳ ص ۲۸۹ (با عبارت مشابه) ، منتخب الأنوار المضيئة: ص ۲۵۳، بحار الأنوار: ج ۲۵ ص ۳۳۶ ح ۱۶.

3.ابراهيم بن محمّد بن فارس نيشابورى، از اصحاب امام هادى عليه السلام و امام عسكرى عليه السلام است. شيخ كشّى از عيّاشى در باره اين شخص پرسيده، و او جواب داده كه: در باره خود اين شخص، اشكال وجود ندارد؛ امّا اشكال در برخى افرادى است كه وى از آنها روايت مى‏كند . از اين رو، علّامه حلّى و ابن داوود، او را در بخش اوّل كتاب‏هايشان آورده‏اند. شيخ موسى زنجانى گفته است: [خبر] وى حَسَن در حدّ صحيح است (رجال الطوسى: ص ۳۸۳ ش ۵۶۴۰ و ص ۳۹۷ ش ۵۸۲۶، رجال البرقى: ص ۶۰ و ص ۱۸ ش ۳۲، رجال الكشّى: ج ۲ ص ۸۱۲ ش ۱۰۱۴، خلاصة الأقوال: ص ۷ ش ۲۵، رجال ابن داوود: ص ۳۳ ش ۳۲، الجامع فى الرجال: ص ۶۵).

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9873
صفحه از 432
پرینت  ارسال به