219
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم

مالكى معيّن نمود و به او برگرداند.
سپس فرمود: «زنى كه در نكاح توست، خواهر رضاعىِ توست و تو ندانسته، او را تزويج كرده‏اى. او را هم به اهلش برگردان».
من او را هم برگرداندم. در اين هنگام، پسرم - كه قاسمعلى نام دارد - پيدا شد. همين كه نظر امام عليه السلام بر او افتاد، فرمود: «اين پسر نيز از همين زن پيدا شده و فرزند حرام است. اين شمشير را بردار و گردن او را بزن».
من در اين هنگام، خشمگين شدم و گفتم: به خدا قسم كه تو سيّد و از ذريّه پيغمبر نيستى، تا چه رسد كه صاحب الزمان باشى!
همين كه اين سخن را گفتم، از خواب بيدار شدم و دانستم كه ما را قوّت و نيروى اطاعت و فرمان‏بردارى از او نيست و صدق فرمايش جناب‏عالى بر من معلوم شد. من از كرده خود نادم و از گفته خود پشيمانم . اكنون مرا عفو نما.۱

۴ / ۹

شيخ حسين نجف‏

۸۷۲.آية اللَّه سيّد موسى شبيرى زنجانى‏۲مى‏گويد كه: مرحوم شيخ حسين نجف (م ۱۲۵۱ ق) از علماى بسيار باتقوا و پرهيزگار و از اصحاب خاصّ سيّد بحر العلوم بود. سيّد بحر العلوم آرزو مى‏كرد كه شيخ حسين نجف بر جنازه او نماز بخواند. آقاى آخوند ملّا على همدانى نقل مى‏كرد: در رساله‏اى كه شيخ محمّد طه نجف، نوه دخترى شيخ حسين نجف، در سرگذشت شيخ حسين نوشته، نقل شده است: زمانى، شيخ حسين نجف از سفر حج به نجف باز گشته بود. سيّد بحر العلوم به ديدن او مى‏رود

1.خزينة الجواهر: ج ۲ ص ۱۰۸۱ ش ۲ (با اندكى تصرّف، به نقل از معدن الأسرار: ج ۳ ص ۹۴) ، عنايات حضرت مهدى موعود به علماء و مراجع تقليد: ص ۶۵.

2.آية اللَّه سيّد موسى شبيرى زنجانى (متولّد ۱۳۰۶ش) : از مراجع تقليد كنونى و رجالى معروف معاصر است. از جمله اساتيد وى ، پدرش آية اللَّه سيّد احمد زنجانى و آية اللَّه بروجردى و آية اللَّه محقّق داماد است.


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
218

در را گشودم و او سجّاده را از همان جا به صحن خانه انداخت و گفت: اى مرتد! سجّاده خود را بردار ، كه در اين مدّت، به عبث به تو اقتدا كرديم و عبادت خود را باطل به جاى آورديم.
من سجّاده را برداشتم و آن مرد رفت و من از ترس، در را محكم بستم و متحيّر نشستم. چون پاسى از شب گذشت، در زدند. من با خوف تمام، پشت در رفتم و گفتم: كيستى؟
ديدم همان سجّاده‏بردار است كه با عجز و مسكنت و التماس و اصرار، عذر مى‏خواهد و قسم‏هاى غليظ و شديد به من مى‏دهد كه در را بگشايم و من از خوف در را نمى‏گشودم. آن قدر سوگند ياد كرد و اظهار عجز نمود كه به صدق او يقين پيدا كردم و در را گشودم. ناگاه ديدم بر قدم‏هاى من افتاد و پاهاى مرا بوسيد. به او گفتم: اى مرد مسلمان! آن سجّاده آوردن و مرا مرتد خواندن چه بود و اين به قدم من افتادن و بوسه دادنت چيست؟!
او گفت: مرا ملامت نكن. چون از نزد شما رفتم و نماز مغرب و عشا را به جا آوردم و خوابيدم، در عالم رؤيا ديدم كه صاحب الزمان عليه السلام ظهور فرمود. من با شتاب فراوان خدمتش مشرّف شدم.
ايشان به من فرمود: «فلانى! اين عباى تو، از مال فلان است و تو ندانسته از ديگرى گرفته‏اى. بايد آن را به صاحبش برگردانى».
من عبا را به صاحب اصلى‏اش برگرداندم.
آن گاه فرمود: «اين قباى تو ، مال فلان شخص است و تو آن را از ديگرى خريده‏اى. بايد آن را هم به صاحبش رد كنى».
همچنين امر مى‏نمود تا تمام لباس‏هايم را به ديگران دادم. آن گاه به سراغ خانه و ظروف و فرش‏ها و مواشى و باغ و بستان من و ساير وسايل آمد و براى هر يك،

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9535
صفحه از 432
پرینت  ارسال به