از دنيا رفته بود ؛ ولى كودكش در شكمش زنده بود.
ميرزا محمّد تنكابنى۱ مىنويسد: مردى روستايى به خدمت شيخ مفيد رسيد و سؤال كرد كه زنى حامله فوت شده و حملش زنده است. آيا بايد شكم آن زن را شكافت و طفل را بيرون آورد ، يا اين كه او را با حمل، دفن نماييم؟ شيخ فرمود: او را با حمل، دفن كنيد. مرد برگشت و در ميان راه، سوارى را ديد كه به سرعت مىتازد و مىآيد. چون نزديك رسيد، به او فرمود: «اى مرد! شيخ گفته است كه شكم زن را بشكافيد و طفل را بيرون آورده و زن را دفن كنيد».
آن مرد، همان طور كه سوار گفته بود، عمل كرد. بعد از چندى ، او ماجرا را براى شيخ مفيد نقل كرد. شيخ گفت: من كسى را نفرستادم. معلوم مىشود آن كس صاحب الزمان عليه السلام بوده است و اينك كه در احكام شرعى خطا مىكنم، همان بهتر كه ديگر فتوا ندهم. پس درِ خانه را بست و از خانه خارج نشد. ناگاه از صاحب الأمر ، توقيعى صادر شد: «اى شيخ مفيد! تو فتوا بده، ما اصلاح و استوارش مىنماييم».
پس شيخ مفيد، بار ديگر بر مسند فتوا نشست.۲
۸۶۳.قاضى نور اللَّه شوشترى۳مىگويد: چند بيت به صاحب الأمر منسوب است كه در رثاى شيخ مفيد گفتهاند و بر قبر او نوشته شده است:
لا صوت الناعى بفقدك إنّهيوم على آل الرسول عظيم
إن كان قد غيّبت فى جدث الثرىفالعلم و التوحيد فيك مقيم
و القائم المهدى يفرح كلّماتليت عليك من الدروس علوم .۴
خبر بد آورنده، آهنگ فقدان تو را سر ندهد؛
زيرا روز مرگ تو ، بر خاندان پيامبر صلى اللّه عليه و آله ، روز سخت و بزرگى است.
اگر تو در ميان خاك پنهان شدى،
پس علم و توحيد در تو مقيم و متمركز است.
هر گاه علومى از درسها بر تو قرائت مىشد،
مهدى قائم، شادمان مىگرديد.
1.ميرزا محمّد بن سليمان تنكابنى واعظ (۱۲۳۵ - ۱۳۱۰ ق) : وى صاحب آثارى از جمله قصص العلما به زبان فارسى است (أعيان الشيعة: ج ۹ ص ۳۵۰).
2.قصص العلماء: ص ۳۸۴ (با اندكى تصرّف) ، عنايات حضرت مهدى موعود به علماء و مراجع تقليد: ص ۵۰ .
3.قاضى نور اللَّه بن شريف الدين بن نور اللَّه مرعشى حسينى شوشترى، مشهور به امير سيّد و نامبردار به شهيد ثالث : در ۹۵۶ق در شهر شوشتر به دنيا آمد و به هند رفت و اكبرشاه، پادشاه هند، او را به منصب قضاوت برگزيد. وى به خاطر نوشتن كتاب إحقاق الحقّ در دوران جهانگير به سال ۱۰۱۹ق در شهرهاى هند به شهادت رسيد. قاضى كتابها و نوشتههايى دارد از جمله آنها مجالس المؤمنين در باره شخصيتهاى مشهور شيعه است (أعيان الشيعة: ج ۱۰ ص ۲۲۸، الأعلام، زِركلى: ج ۸ ص ۵۲).
4.مجالس المؤمنين: ص ۴۷۷ ، جنّة المأوى (چاپ شده در بحار الأنوار: ج ۵۳) : ص ۲۵۵ .