گفتنى است اگرچه ظاهر اين حديث، عام است، امّا مانند موارد ديگر، ناظر به حالت عادى و وضع عمومى مردم و جامعه است و با استثنا شدن برخى افراد، منافاتى ندارد و از قضا تخصيص نيز خورده است. توقيعى وجود دارد كه در آن، امام عليه السلام از طريق عَمرى به جستجوگرى به نام زهرى ، اجازه ديدار داده است.۱
احاديث عمومى غيبت
آنچه گفته شد، دليلهاى اصلى منكران بود. ايشان به چند حديث ناظر به اصل غيبت نيز استدلال كردهاند كه اگر چه ظهورى در ادّعاى ايشان ندارد، امّا براى تكميل بحث ، استدلال ايشان، طرح و بررسى مىشود.
يك . يكى از استدلالها به دو فقره از حديث پيامبر صلى اللّه عليه و آله است: يكى عبارت «يغيب عن أوليائه غيبه؛ از دوستانش غايب مىشود»، و ديگرى: «وَ الَّذِى بَعَثَنِى بِالنُّبُوَّه إِنَّهُم يَسْتَضِيئُونَ بِنُوره و يَنْتَِفِعُونَ بوَلَايَتِهِ فِى غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ تَجَلَّلَهَا سحَابُ ؛۲سوگند به آن كسى كه مرا به پيامبرى برانگيخت، اينان با نور او روشن مىشوند و در غيبت او از ولايتش بهره مىبرند، مانند بهره بردن مردم از خورشيد، گرچه ابر، خورشيد را پوشانده باشد».
منكران، عبارت نخست را عام مىدانند و سپس با استناد به فقره دوم، بهرهگيرى از امام زمان را به بهره بردن از پس پرده غيبت، منحصر مىكنند و مىگويند: اگر براى بهرهمندى از قائم عليه السلام راه ديگرى مانند ملاقات در برخى حالات و زمانها به وسيله خواندن اوراد و اذكار خاص يا رياضت كشيدن وجود داشت، لازم بود كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله به آن اشاره كند، گرچه به اجمال.
پاسخ ، اين است كه: ما نيز غيبت را عمومى مىدانيم؛ امّا آيا ملاقاتهاى نادر و يا اتّفاقى و يا ديدار موالى خاص با ايشان ، ممكن نيست و مانند هر عام و خاصّ