لَا يَعْرِفُونَهُ.۱
به خدا سوگند كه صاحب اين امر، هر سال در موسم حج ظاهر مىشود، مردم را مىبيند و مىشناسد و آنان نيز او را مىبينند؛ ولى نمىشناسند.
كنار هم نهادن اين احاديث ، نتيجه روشنى را به دست مىدهد ؛ اين كه : مقصود دسته نخست، نفى مطلق رؤيت نيست؛ بلكه ديدار همراه با شناخت امام را نفى مىكند.
گفتنى است كه احاديث دسته دوم نيز عام هستند و مىتوانند به وسيله احاديث ديگر و يا گزارشهاى مقبول و اطمينانآور، تخصيص زده شوند و چنين نتيجه گرفت كه اشخاص معدودى به شرف درك حضور آگاهانه حجّت عليه السلام نايل شده و مىشوند.
۳ . توقيع احمد بن خضر
حديث ديگرى كه مستند انكار رؤيت قرار گرفته است، توقيعى است كه از سوى امام زمان عليه السلام خطاب به احمد بن خضر آمده و جستجوى او را در طلب امام، چنين نكوهيده است:
مَنْ بَحَثَ فَقَدْ طَلَبَ وَ مَنْ طَلَبَ فَقَدْ دَلَّ وَ مَنْ دَلَّ فَقَدْ أَشَاطَ وَ مَنْ أَشَاطَ فَقَدْ أَشْرَكَ.۲
كسى كه جستجو كند، طلبيده و كسى كه بطلبد، راهنمايى كرده و كسى كه راهنمايى كند، هلاك كرده و كسى كه هلاك كند، مشرك شده است.
اين حديث به گونهاى مستقيم، به نفى ديدار نپرداخته است؛ امّا از ممنوعيت جستجو در آن ، عدم امكان ديدار استفاده شده است. برخى سخن نعمانى۳ را نيز