187
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم

تامّه و ناقصه بودن غيبت، تنها با ديدار و عدم ديدار تحقّق مى‏يابد؟ اگر كسى بگويد: تام بودن غيبت، به بود و نبود سفير است، چرا نپذيريم؟ بويژه اگر صدر حديث را ناظر به نفى نيابت و «فاء» در «فقد وقعت الغيبة» را تعليل آن و نه نتيجه‏اش بدانيم، آن گاه تفاوت دو غيبت به خاطر وجود سفير و نايب امام خواهد بود و نه رؤيت و عدم رؤيت امام.
همچنين در هر دو استدلال، كلمه «ظهور» به معناى لغوى گرفته شده، در حالى كه قراين بر اصطلاحى بودن آن دلالت دارد؛ زيرا پُر شدن زمين از ظلم، طولانى شدن زمان و سخت شدن دل‏ها - كه در توقيع آمده - ، از نشانه‏هاى ظهور اصطلاحى و قيام ولىّ عصر عليه السلاماست، نه ظهور به معناى لغوى كه با غيبت صغرا هم سازگارى دارد. اين قراين اگر موجب انحصار «ظهور» در معناى اصطلاحى‏اش نشود، دست كم، يك احتمال و بلكه احتمالى راجح را ايجاد مى‏كند و پايه استدلال دوم را نيز سست مى‏نمايد.
از اين جا روشن مى‏شود كه احتمال تفريع و سببى بودن «فاء» در «فلا ظهور» و احتمال لغوى بودن «ظهور» ، هر دو، مرجوح و بدون دليل اند. از اين رو، ترجمه توقيع به اين كه: «غيبت تامّه آمد و باعث شد تا ظهور (و رؤيتى) نباشد» منحصر نيست و نتيجه گرفتن به اين كه: «پس هر كس ادّعاى رويت كند ، دروغگوست»، صحيح نيست.
احتمال قوى‏تر در معناى «فاء»، تعقيب بودن آن و در كلمه «ظهور»، اصطلاحى بودن آن است ، به اين معنا كه غيبت ، واقع شده و به دنبال آن، ظهور و «قيامى» نخواهد بود، مگر بعد از اذن خداوند. پس حاصل توقيع چنين مى‏شود كه امام عصر عليه السلام در ابتدا به سمرى فرمودند كه وصى و نايب تعيين نكند و در فراز دوم، آن را معلّل به وقوع غيبت تامّه يا دوم نموده و سپس فرمودند: «پس از اين غيبت، ظهور [و قيامى‏] نيست، مگر به اذن الهى».


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
186

بنا بر اين، ديدار در غيبت كامل براى احدى امكان ندارد و روى همين اصل، نتيجه تحقّق غيبت كامل ، اين است كه ظهورى نيست ، مگر پس از اذن الهى. بنا بر اين، اين گونه معنا مى‏دهد كه: غيبت كامل، تحقّق يافته و در نتيجه، احدى تا روز ظهورش او را نمى‏بيند و ظهور ايشان پس از طولانى شدن مدّت و... خواهد بود.
و افزده است: «كامل شدن غيبت و ناقص بودن آن، معنايى ندارد، مگر اين كه امام براى برخى افراد ظاهر گردد يا نگردد و اين كه در غيبت صغرا ظهور براى برخى امكان داشته باشد؛ ولى در غيبت كبرا براى احدى ظهور تحقّق نيابد. روى همين جهت است كه در روايت، نتيجه‏گيرى مى‏شود كه ظهورى نيست، مگر پس از آن كه خداوند عزّ و جلّ اجازه دهد. امّا مقيّد ساختن ظهور به اذن الهى در آن، اشاره به اين نكته است كه غيبت كامل و عدم ظهور، غايت و نهايتى دارد كه همان روز خروج و قيام قائم عليه السلام است».۱
برخى نيز چنين نوشته‏اند: «با توجّه به اين كه خواصّ ياران قائم عليه السلام، ايشان را در غيبت صغرا مشاهده كرده‏اند، توقيع ، نفى ظهور و رؤيت كلّى مى‏كند و جمله "فلا ظهور..." ، اين معنا را مى‏رساند؛ زيرا ظهور، به معناى بروز پس از خفاست و لاى نفى جنس همراه استثنا ، بدين معناست كه هيچ ظهورى ندارد و افراد، وى را مشاهده نمى‏كنند، مگر پس از اذن خداوند.۲
پاسخ ، اين است كه: پايه اصلى استدلال نخست بر روى كلمه «التَّامَّة» بنا شده، در حالى كه آن ، يك نسخه بدل است و بيشتر نسخه‏ها «الثَّانِيَه» دارد و اين، پايه استدلال را سست مى‏كند؛ زيرا وقتى تعبير توقيع «الثَّانِيَه» بود، ديگر تماميت از آن استفاده نمى‏شود.
بر فرض قبول نسخه و تام بودن غيبت ، مى‏پرسيم: به چه دليل ادّعا مى‏شود كه

1.به نقل از : ديدار در عصر غيبت: ص ۱۵۰ - ۱۵۲.

2.چشم به راه مهدى: ص ۴۸.

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9790
صفحه از 432
پرینت  ارسال به