167
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم

و فضلاى نجف اشرف معروف بود، و ملتزم بود كه ليالى و ايّام جمعات به نجف مشرّف شود - ، چون قضيّه تشرّف ايشان را خدمت ولىّ عصر - عجّل اللَّه تعالى فرجه - از بعض علما شنيده بودم، يك روز جمعه در مدرسه صدر در نجف اشرف در حجره يكى از آقايان رفقا خدمت ايشان رسيدم و استدعا كردم كه شرح تشرّف را از زبان خود ايشان بشنوم. آنچه در نظرم مانده، مضمون فرمايش ايشان از قرار ذيل است:
فرمود: با پدرم مشرّف شدم‏۱ به مكّه معظّمه. فقط يك شتر داشتيم كه پدرم سوار بود و من پياده، ملازم و مواظب خدمت او بودم. در مراجعت، به سماوه كه رسيديم، استرى (قاطرى) از... اشخاصى كه شغلشان جنازه‏كشى بين سماوه و نجف بود ... ، تا نجف اجاره كرديم. چون شتر كندى مى‏كرد و گاهى مى‏خوابيد و به زحمت او را بلند مى‏كرديم، پدرم سوار قاطر و من سوار شتر، از سماوه حركت كرديم. بين راه، اغلب نقاط، گِلزار و باتلاق بود و شتر هميشه مسافتى عقب مى‏افتاد و به خشونت و درشتگويى مُكارى (قاطرچى) ... مبتلا بودم تا اين كه برخورديم به جايى كه گِل زياد بود. شتر خوابيد و ديگر هر چه كرديم، برنخاست. در اثر تعقيب در بلند كردن، لباس‏هايم گل‏آلود شد و فايده نكرد. ناچار مُكارى هم توقّف كرد تا لباس‏هايم را در آبى كه در آن جا بود، بشويم. من از آنها كمى فاصله گرفتم براى برهنه شدن و شستن لباس و فوق العاده مضطرب و حيران كه عاقبت اين كار به كجا مى‏رسد. آن وادى، از جهت قطّاع الطريق هم خطرناك بود. ناچار متوسّل شدم به ولىّ عصر - أرواحنا فداه - ؛ ولى بيابان همواره و تا حدّ مدّ بصر، احدى پيدا نبود. بغتتاً (ناگهان) ديدم جوانى نزديك من پيدا شد . شباهت داشت به سيّد مهدى، پسر سيّد حسين كربلايى. (نظرم نيست كه فرمود: دو نفر بودند. يا همان يك نفر و نظرم نيست كدام

1.ظاهراً اين داستان، در سال ۱۳۱۵ش اتّفاق افتاده است .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
166

از خواب ، بيدار شدم . آمدم اثرى از مرض نمانده است.
بنده تا دو هفته از نشر اين قضيّه عجيب براى اطمينان كامل، از عود مرض، خوددارى نمودم و بعد، از پروفسور (اكوبيانس) تصديق كتبى گرفتم كه اگر همين مرض بدون وسايل طبّى و جرّاحى بهبودى حاصل نمايد، به كلّى خارج از قانون طبيعت است و آقاى دكتر معاضد هم نوشت كه چاره منحصر به فرد اين مرض را در خارج كردن تمام رَحِم مى‏دانستم و حالا چهار ماه است تقريباً به هيچ وجه از مرض مزبور، اثرى نيست.
پس از اين قضيّه، مادام (اكوبيانس) باز مريضه را معاينه كامل نمود، اثرى در رحم و پستان‏ها نديده است. از همان ساعت، خواب و خوراك مريضه به حال صحّت برگشته و از سابق، سوء هضمى مزمن داشت، آن هم رفع شده است . الأقلّ العاصى دكتر عبد الحسين تبريزى لقمان الملك».۱

۳ / ۴۳

شيخ محمّد شوشترى كوفى‏

۸۵۵.آية اللَّه مرتضى حائرى يزدى‏ مى‏گويد: از حوادث و داستان‏هاى مسلّم راجع به رسيدن به خدمت حجّت عليه السلام ماجراى آقاى شيخ محمّد كوفى‏۲ است كه آقاى امام سدهى ۳ - كه بسيار سيّد صالح و درستى بود و نگارنده، كاملاً ايشان را مى‏شناختم و با ايشان آمد و شد داشتم - ، به خطّ خودشان از خود آقاى كوفى نقل كرده‏اند، چنين مسطور است: جناب آقاى شيخ محمّد كوفى - كه به زهد و تقوا و صلاح بين خواصّ علما

1.الكلام يجرّ الكلام: ج ۱ ص ۱۳۸. نيز، ر.ك: سرّ دلبران: ص ۱۵۴.

2.شيخ محمّد شوشترى كوفى، فرزند شيخ محمّدطاهر، ساكن در كوفه است .

3.از اخيار علماى معروف به تقوا و سداد و مورد وثوق مرجع بزرگ شيعه و مجدّد آثار اهل بيت عليهم السلام آية اللَّه بروجردى قدس سره بود. لذا ايشان را براى تأسيس حوزه علميّه در كرمانشاه و افتتاح مدرسه‏اى كه به امر ايشان در آن شهر بنا شد، اعزام فرمود.

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9523
صفحه از 432
پرینت  ارسال به