نهايت ترس. ناگاه ، سيّد جليلى را ديديم كه با ماست و بعد از اداى تحيّت در بين ما ، هفت دانه خرماى زاهدى به من داد و فرمود: «چهار عدد آنها را خودت بخور و سه دانه آن را به شيخ بده».
چون [خرماها را] خورديم، عطش ما رفع شد. سپس فرمود: «اين دعا را بخوانيد به جهت نجات و حفظ از شرّ دزدها: اللّهُمَّ إنّى أخافك و أخاف ممّن يخافك و أعوذ بك ممّن لا يخافك؛ خدايا! به درستى كه من از تو مىترسم و از هر كسى كه از تو مىترسد ، در هراسم ، و پناه مىبرم به تو از هر كسى كه از تو نمىترسد.
و راه مىرفتيم با آن سيّد و نرفتيم مگر مقدار كمى. پس ناگاه اشاره كرد و فرمود: «اين، منزل است». پس نظر كرديم ديديم كه منزل، پايين آن تل است و چون وارد منزل شديم، خواب، ما را فرا گرفت، از شدّت تعبى كه گم شده بوديم و ملتفت آنچه براى ما اتّفاق افتاده بود ، نشديم. چون بيدار شديم، متنبّه به قضيّه شديم و براى ما منكشف شد كه ولىّ عصر - عجل اللَّه فرجه - بوده است.۱
۳ / ۴۲
شفا دادن بيمار به نقل دكتر عبد الحسين تبريزى
۸۵۴.دكتر عبد الحسين تبريزى (لقمان الملك) در نامهاى به درخواست آية اللَّه شيخ عبد الكريم حائرى در باره شفا يافتن بيمارى به اعجاز امام عصر - أرواحنا له الفداء - خطاب به ايشان نوشته است:
«تقديم حضور مبارك حضرت مستطاب حجّة الإسلام آية اللَّه فى الأرضين، آقاى حاج شيخ عبد الكريم آقا مجتهد۲- أدام اللَّه ظلّه على رؤوس المسلين - .