159
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم

۳ / ۴۰

حاجى مؤمن‏

۸۵۲.آية اللَّه شهيد دستغيب‏۱مى‏گويد كه: حاجى مؤمن رحمه اللَّه‏۲ نقل كرد: در اوّل جوانى، شوق فراوانى به زيارت و ملاقات حجّت عليه السلام در من پيدا شد و مرا بى‏قرار نمود، تا اين كه خوردن و آشاميدن را بر خودم حرام كردم تا وقتى كه آقا را ببينم (و البتّه اين عهد از روى نادانى و شدّت اشتياق بود). دو شبانه‏روز هيچ چيزى نخوردم. شب سوم، اضطراراً قدرى آب خوردم. حالت غشوه عارضم شد. در آن حال، حجّت عليه السلام را ديدم و به من تعرّض فرمود كه: «چرا چنين مى‏كنى و خودت را به هلاكت مى‏اندازى؟ برايت طعام مى‏فرستم، بخور».
پس به حال خود آمدم. ثُلث از شب گذشته بود و ديدم مسجد (مسجد سردزك) خالى است و كسى در آن نيست و درب مسجد را كسى مى‏كوبد. آمدم در را گشودم . ديدم شخصى است كه عبا بر سر دارد، به طورى كه شناخته نمى‏شود. از زير عبا ظرفى پُر از طعام به من داد و دو مرتبه فرمود: «بخور و به كسى نده و ظرف آن را زير منبر بگذار» و رفت. داخل مسجد شدم . ديدم برنج طبخ شده با مرغ بريان

1.شهيد محراب ، آية اللَّه سيّد عبد الحسين دستغيب شيرازى : او در آذر ۱۲۸۸ش در شيراز به دنيا آمد. درس‏هاى ابتدايى حوزه علميّه را نزد پدر خواند و پس از فوت پدرش، تحصيلات را در مدرسه خان شيراز ادامه داد و دوره مقدّماتى و سطح را به پايان رساند. در سال ۱۳۱۴ش به نجف اشرف رفت و در درس استادان: سيّد ابو الحسن اصفهانى، آقا ضياء الدين عراقى، سيّد باقر اصطهباناتى و محمّدكاظم شيرازى شركت جست. وى در قبل از انقلاب ، جزو مبارزان و از ياوران امام خمينى بود و بعد از انقلاب ، همراه انقلاب و امام جمعه شيراز بود ، تا اين كه در آذر سال ۱۳۶۰ش (چهارده صفر ۱۴۰۲ق) به دست منافقان به شهادت رسيد. آثار متعدّدى از او به يادگار مانده است از جمله: آدابى از قرآن، سراى ديگر، معارفى از قرآن، گناهان كبيره، و داستان‏هاى شگفت .

2.شهيد دستغيب مى‏گويد: صاحب مقام يقين ، مرحوم عبّاسعلى مشهور به حاج مؤمن كه داراى مكاشفات و كرامات بسيارى بوده و تقريباً مدّت سى سال نعمت مصاحبت با آن مرحوم در شهر و سفر نصيب بنده بود (داستان‏هاى شگفت : ص ۷۳) .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
158

اوضاع عوض مى‏شد و ايشان را مى‏ديدم وعرايض خود را بيان مى‏كردم و حتّى گاهى در خواب، خدمتش مى‏رسيدم از جمله، زمانى كه به قم آمدم و خيال مجاورت داشتم و مبلغ پانصد تومان در هر برج، حقوق بازنشستگى داشتم، مى‏خواستم تكليف شرعى خود را بدانم و در اين جهت، متحيّر بودم كه به كدام يك از دو مرجع مشهور در قم - كه يكى آقاى حاج آقاى حسين بروجردى بود و ديگرى مرحوم آقاى سيّد محمّد حجّت تبريزى - ، مراجعه نمايم. بعضى از اهل علم، اوّلى را مى‏گفتند و بعضى، دومى را معيّن مى‏كردند. همان دستور را عمل كردم و در خواب خدمتش رسيدم و آقاى بروجردى نيز حاضر بودند. مثل اين كه ايشان آقا را نمى‏ديدند. آقا فرمود: «به اين مراجعه كن»؛ و من اسكناس‏ها را كه براى دست‏گردان كردن و دادن قسمتى از آن آورده بودم، به ايشان مى‏دادم و ايشان مى‏گرفتند و در جيب بغل مى‏گذاشتند و يك تبسّمى بر لب داشتند. در عالم بيدارى كه خدمتش رسيدم، همان وضع و محازات خواب مشاهده شد؛ همان تبسّم و همان گرفتن و در بغل گذاشتن با خصوصياتى كه در خواب ديدم، مشهود گرديد.
از جمله مى‏گفت: من پيش از وجود رابطه با وجود مقدّسش، مدّتى در كرمانشاه مأموريت داشتم. پس از اين كه خدمتش رسيدم، تقريباً فرمودند كه: «اين مدّت كه كرمانشاه بودى و زيارت ابى عبد اللَّه الحسين عليه السلام نرفتى، جفا بوده است و اينك مشرّف شو». من مشرّف شدم و مظنونم اين است كه گفت: در حرم ايشان نيز خدمتش رسيدم.
سؤال دوم ، اين بود كه: شما چه خصوصيت اخلاقى داشتيد ؟ گفت: من در هيچ اوضاع و شرايطى، نماز خود را ترك نكردم و ديگر اين كه به احدى ظلم و ستم نكردم.۱

1.سرّ دلبران: ص ۲۵۷.

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9869
صفحه از 432
پرینت  ارسال به