145
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم

نهضت تنباكو)، و او از مادر صالحه‏اش‏ چنين نقل كرده است: روزى در سرداب شريف سامرّا با خانواده ملّا زين العابدين سلماسى‏۱ بودم كه براى ساختن ديوارهاى آن جا، مجاور شده بود. روز جمعه بود و او دعاى ندبه سوزناكى مى‏خواند و ما نيز با او مى‏خوانديم و اشك مى‏ريختيم. در اين حال بوديم كه فضا عطرآگين شد و چنان بوى خوشى آمد كه لحظاتى خاموش و بى‏حركت شديم و سپس آن بوى خوش رفت و به حالت قرائت دعا باز گشتيم. به خانه كه باز گشتيم، سبب را از ملّا زين العابدين پرسيديم . گفت: تو به اين چه كارى دارى؟ و از پاسخ، طفره رفت؛ امّا برادر بزرگوار ، آقا عليرضا اصفهانى - كه دوست و رازدار او بود - ، برايم گفت: روزى از ملّا زين العابدين - كه گمان قوى داشتم مانند استادش سيّد بحر العلوم، قائم عليه السلام را ديده است - ، در باره ديدار با حجّت عليه السلام سؤال كردم. او سؤال مرا با ذكر همان واقعه ندبه و مو به مو مطابق آن، پاسخ داد.۲

1.ميرزا زين العابدين فرزند ميرزا محمّد سلماسى كاظمى (م ۱۲۶۶ ق) : عالمى فاضل و عابد و از شاگردان خاصّ سيّد بحر العلوم در خفا و آشكار بود. مزار او در رواق كاظمى در كاظمين است (أعيان الشيعة: ج ۷ ص ۱۶۷ش ۵۳۴) . برخى از كرامات نقل شده از او را آورده‏ايم (ر.ك: ص ۲۵۰ فصل چهارم / «سيّد بحر العلوم»).

2.جنّة المأوى (چاپ شده در بحار الأنوار): ص ۲۶۹ ح ۳۳، نجم الثاقب: ص ۴۱۳ ح ۸۰ .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
144

بِهِ قُواها حَتّى‏ لا يَبقى‏ فِى الكَونِ ذُو رُوحٍ إِلّا وَ نَارُ قَهرى قَد أَحرَقَت ظُهُورَهُ يا شَديدُ يا شَديدُ يا ذَا البَطشِ الشَّديدِ يا قَهّارُ أَسأَلُكَ بِما أَودَعتَهُ عِزرائِيلَ مِن أَسمائِكَ القَهرِيَّةِ فَانفَعَلَت لَهُ النُّفُوسُ بِالقَهرِ أَن تُودِعَنى هَذا السِّرَّ فى هذِهِ السَّاعَةِ حَتَّى أُلَيِّنَ بِهِ كُلَّ صَعبٍ وَ أُذَلِّلَ بِهِ كُلَّ مَنيعٍ بِقُوَّتِكَ يا ذَا القُوَّةِ المَتين .
بسم اللَّه الرحمن الرحيم . خداى من! از تو كمكى روحى مى‏خواهم تا قواى كلّى و جزئى‏ام را تقويت كنى و با سرچشمه‏هاى گرفته از جانم بر هر نفس چيره، چنان غلبه كنم كه كوچك‏ترين كارهايش بر من بى‏اثر شود ، به گونه‏اى كه همه قوايش از بين برود، تا آن جا كه هيچ جاندارى در هستى نماند ، جز آن كه آتش قهرم، آن را بسوزاند و خاكسترش كند. اى سختگير! اى سختگير! اى داراى قدرت شديد! اى قهّار! از تو به حقّ نام‏هاى قهّاريتت كه به عزرائيل سپرده‏اى تا جان‏ها در برابرش مقهور شوند، مى‏خواهم كه به من هم از اين اسرار بدهى تا هر سختى را نرم و هر مانعى را خُرد و نرم كنم، به قوّتت ، اى قدرتمند با شوكت!
آن را در سحر، سه بار مى‏خوانى. اگر ممكن بود و نيز سه بار در شب، و چون كار بر كسى كه آن را مى‏خوانَد، سخت شد، پس از خواندنش سى بار مى‏گويد: «اى رحمان! اى رحيم! اى رحيم‏ترين رحيمان! از تو مى‏خواهم در آنچه مقدّر من است، لطفت را جارى كنى».۱

۳ / ۳۳

زين العابدين سلماسى‏

۸۴۵.محدّث نورى از آقا محمّد (متولّى روشنايىِ حرم سامرّا) و امين ميرزاى شيرازى‏۲ (بنيان‏گذار

1.الكلم الطّيب و الغيث الصيب: ص ۱۶، جنّة المأوى (چاپ شده در بحار الأنوار: ج ۵۳): ص ۲۲۵ ح ۵ .

2.سيّد محمّدحسن حسينى شيرازى ، مشهور به «ميرزاى شيرازى» و «ميرزاى مجدّد» : وى در پانزدهم جمادى أوّل ۱۲۳۰ در شيراز ، متولّد شد . او فقيه ، محقّق، پارسا و متّقى بود. در چهار سالگى پاى به مكتب نهاد و پس از فراغت از درس‏هاى اوّليه، در شش سالگى وارد حوزه علميّه شد. در سال ۱۲۴۲ق به اصفهان رفت و در بيست سالگى از سيّد حسن بيدآبادى اجازه اجتهاد گرفت. تا ۲۹ سالگى در اصفهان ماند و در سال ۱۲۵۹ق به نجف و كربلا رفت. معروف است كه شيخ مرتضى انصارى بارها اين جمله را بيان نموده كه : من درسم را براى سه نفر مى‏گويم: محمّدحسن شيرازى، ميرزا حبيب اللَّه رشتى و آقاحسن تهرانى. وى در سال ۱۲۸۱ق پس از فوت شيخ انصارى، مرجع تقليد شيعه شد و نزديك به سى سال در اين مقام به رفع مشكلات مردم و اداره حوزه‏هاى علميّه مشغول بود. يكى از مهم‏ترين حوادثى كه در ايّام زعامت او رخ داد، قضيّه تحريم تنباكو بود. حكم تاريخى او در معاهده انحصار تنباكو در زمان ناصر الدين شاه، چنان مردم را به صحنه كشاند كه شاه قاجار، مجبور به فسخ قرارداد تنباكو گرديد. ميرزاى شيرازى در روز دوشنبه هشتم شعبان ۱۳۱۲ق در ۸۲ سالگى در سامرّا در گذشت و در يكى از حجرات صحن حرم امير مؤمنان عليه السلام در نجف دفن شد.

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9831
صفحه از 432
پرینت  ارسال به