به من گفتهاند.۱
۳ / ۳۲
حاج على مكّى
۸۴۴.سيّد على خان مدنى شيرازى۲ با سندش از شيخ صالح پارسا حاج على مكّى نقل مىكند كه : من به تنگدستى و سختى و درگيرى دشمنان دچار شدم تا آن جا كه بر جان خود ترسيدم ، كه دعايى نوشته شده در جيبم يافتم ، بى آن كه كسى آن را به من داده باشد. از اين امر متعجّب و متحيّر بودم كه خواب ديدم كسى در لباس صالحان و زاهدان مىفرمايد: «ما فلان دعا را به تو داديم . با آن، دعا كن تا از تنگدستى و سختى نجات يابى». گوينده را نشناختم و تعجّبم افزون شد. بار ديگر ، حجّت عليه السلام را [در خواب ]ديدم. به من فرمود: «آن دعايى را كه به تو دادهام، بخوان، و به هر كه مىخواهى ، بياموز».
من آن را بارها تجربه كردم. خيلى زود در كارم گشايش شد و پس از آن، براى مدّتى آن دعا گم شد و من بر از دست دادنش تأسّف مىخوردم و از بدىِ عملم آمرزش مىطلبيدم كه شخصى نزدم آمد و گفت: اين دعا از دست شما در فلان جا افتاده است، و من به ياد ندارم كه به آن جا رفته باشم. دعا را گرفتم و براى خدا سجده شكر گزاردم و دعا اين است:
بِسمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ رَبِّ أَسأَلُكَ مَدَداً رُوحانِيّاً تُقَوِّى بِهِ قواىَ الكُلِّيَّةِ وَ الجُزئِيَّةِ حَتّى أَقهَرَ بمَبادِى نَفسى كُلَّ نَفسٍ قاهِرَةٍ فَتَنقَبِضَ لى إِشارَةُ رَقائِقِهَا انقِبَاضاً تَسقُطُ
1.بحار الأنوار: ج ۵۲ ص ۱۷۶، نجم الثاقب: ص ۳۶۶ ح ۴۸.
2.سيّد على خان مدنى كبير، ملقّب به صدر الدين، فرزند امير نظام الدين احمد بن محمّد معصوم حسينى شيرازى مدنى : او عالمى فاضل و ماهر و اديبى شاعر بود كه در سال ۱۰۵۲ق متولّد و در سال ۱۱۲۰ق درگذشت. او در مدينه متولّد و سپس مجاور مكّه شد و آن گاه به حيدرآباد هند سفر كرد و مدّتى طولانى در آن جا زيست. كتابهاى شرح صحيفه سجّاديه، الحدائق النديّة فى شرح الصمدية در علم نحو و نيز كتاب الكلم الطيّب و الغيث الصيّب نوشته اوست (أعيان الشيعة: ج ۸ ص ۱۵۲).