مىگويد: اين از صِفّين است. به او گفته مىشود : صفّين، ماجرايى كهن [در قرن اوّل هجرى] است و اكنون ما در قرن هشتم هستيم؟! او پاسخ مىدهد: من مسافر مصر بودم كه مردى از غزّه همراهم شد. در ميان راه، واقعه صفّين را ياد كرديم. او گفت: اگر در روزگار صفّين بودم، شمشيرم را از على و يارانش سيراب مىكردم. به او گفتم: من نيز از معاويه و يارانش! و بر سر اين، درگير شديم و من جز اين نفهميدم كه از زخم افتادم ، تا اين كه احساس كردم انسانى با سرنيزهاش مرا بيدار مىكند. چشمانم را گشودم. بر من فرود آمد و جاى ضربه را دست كشيد و خوب شدم. فرمود: «اين جا بمان».
سپس براى مدّتى كوتاه غايب شد و با سر بريده همان طرف دعوايم باز گشت و مركبها[ى من و او] را به همراه داشت و فرمود: «اين ، سر دشمنت است و تو ما را يارى دادى و ما تو را يارى كرديم «و خداوند بى گمان، هر كس را كه يارىاش دهد، يارى مىكند»».۱
گفتم: تو كيستى؟
فرمود: «فلان بن فلان، يعنى صاحب الأمر».
سپس به من فرمود: «هر گاه در باره اين ضربه از تو پرسيدند، بگو: در صفّين به من زده شده است».۲
۳ / ۲۵
شهيد ثانى
۸۳۷.محدّث نورى، به نقل از محمّد بن على بن حسن عودى، شاگرد شهيد ثانى در كتاب منية المريد - : شهيد ثانى۳در سفر از دمشق به مصر، اتّفاقاتى برايش رخ داده كه الطاف
1.حج: آيه ۴۰.
2.السلطان المفرِّج عن أهل الإيمان: ص ۴۹ ش ۶، بحار الأنوار: ج ۵۲ ص ۷۵، نجم الثاقب: ص ۳۶۴ ح ۴۶.
3.شيخ بزرگوار زين الدين بن على بن احمد بن محمّد بن جمال الدين عاملى جبلى (شهيد ثانى) : او به سال ۹۱۱ق به دنيا آمد. در ثقه بودن و علم و فضل و زهد و عبادت و پارسايى و تحقيق و مهارت و جلالت قدر و عظمت و صاحب فضايل و كمال بودن، معروفتر از آن است كه چيزى گفته شود. از افراد زيادى از علماى شيعه و اهل سنّت روايت كرده است. همچنين شاگردان بزرگى داشته و نخستين عالم شيعى است كه در باره «دراية الحديث» كتاب نوشته است؛ امّا اصطلاحات اين علم را از عامّه نقل كرده ، همان گونه كه پسرش و ديگران گفتهاند. او كتابهاى فراوانى دارد كه از جمله آنها: مسالك الإفهام و الروضة البهيّة فى شرح اللمعة الدمشقيّة است. وى به خاطر شيعه بودن، به سال ۹۶۶ق در قسطنطنيّه كشته شد (أمل الآمل: ج ۱ ص ۸۵ ش ۸۱ ).