131
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم

پس از گذشت يك چهارم آن، خانواده‏اش را بيدار كرد و آنها بيدار شدند و ديدند كه خانه و بام چنان پُر از نور شده كه چشم را مى‏زند. پرسيدند: چه خبر است؟ گفت: امام عليه السلام نزد من آمد و فرمود: «اى حسين! برخيز». گفتم: اى سَرور من! آيا مى‏بينى كه مى‏توانم برخيزم؟ و او دستم را گرفت و مرا ايستاند و بيمارى‏ام از بين رفت و الآن صحيح و سالم جلوى شما هستم . او به من فرمود: «اين گذر، درِ ورودى من به مزار جدّم [امير مؤمنان عليه السلام‏] است. هر شب آن را ببند».۱گفتم: چشم، گوش به فرمانم!
آن مرد (حسين مدلّل) برخاست و به مزار امام على عليه السلام رفت و امام را زيارت كرد و خداى متعال را بر اين نعمت، سپاس نهاد و ستود و اين گذر، محلّى براى نذر در ضرورت‏ها شده و نذر كننده، به بركت امام قائم عليه السلام، ناكام و دست خالى باز نمى‏گردد.۲

۳ / ۲۲

محمّد بن نجم اسود

۸۳۴.سيّد على بن عبد الكريم بن عبد الحميد نيلى‏، در باره زيارت كنندگان قائم عليه السلام مى‏گويد: شيخِ صالح عالم فاضل، شمس الدين محمّد بن قارون ، برايم نقل كرد كه مردى به نام محمّد بن نجم، ملقّب به اسود در روستاى دقوسا در ساحل رود بزرگ فرات زندگى مى‏كرد كه اهل خير و صلاح بود و همسرى صالح و شايسته به نام فاطمه و دو فرزند به نام على و زينب داشت. در سال ۷۱۲ق، اين مرد و همسرش نابينا شدند و مدّتى چنين ماندند و زندگى‏شان بسيار دشوار شد. در يكى از شب‏ها، زن احساس مى‏كند كه دستى بر صورتش كشيده مى‏شود و كسى مى‏فرمايد : «خداوند، نابينايى را

1.اين عبارت بر اساس نقل بحار الأنوار، ترجمه شد. در منبع ، به جاى «ببند»، عبارت «آن را اعلام كن» آمده است.

2.السلطان المفرِّج عن أهل الإيمان: ص ۴۷ ش ۴، بحار الأنوار: ج ۵۲ ص ۷۳ ش ۵۵، نجم الثاقب: ص ۳۶۳ ح ۴۴.


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
130

به او گفته شد: چرا او را به زير گنبد معروف به مقام صاحب الزمان عليه السلامدر حلّه نمى‏برى؟ شايد خداوند متعال، او را آن جا سلامت بخشد! او چنين كرد و وى را زير آن خواباند و صاحب الزمان عليه السلام، او را ايستاند و فلجش را شفا داد.
سپس بعدها با او دوست و برادر شدم ، به گونه‏اى كه از هم جدا نمى‏شديم و ماجرا را از خودش شنيدم و اين كه حجّت عليه السلام به او فرموده بود: «به اذن خدا برخيز!» و به ايستادن او كمك كرده است، و مردم چون چنين ديده‏اند، بر سرش ريخته و لباس‏هايش را پاره پاره كرده و براى تبرّك برده‏اند ، تا آن جا كه مردم، از لباس‏هاى خود به او پوشانده و به خانه‏اش رسانده‏اند.
من اين حكايت را بارها و به درخواست مردم، از خودش شنيدم تا آن كه به سال ۷۵۵ق در جارف در گذشت.۱

۳ / ۲۱

حسين مدلَّل‏

۸۳۳.سيّد على بن عبد الكريم بن عبد الحميد نيلى‏ گفته است كه: در رؤيت امام قائم عليه السلام خبرى مشهور نزد بيشتر اهالى نجف است. خبر را يكى از افرادى كه به او اعتماد دارم، برايم اين گونه نقل كرده است:
خانه‏اى كه اكنون (سال ۷۸۹ق) در آن ساكن هستم، از آنِ مردى صالح و اهل خير به نام حسين مدلَّل بود كه گذرى هم به نام او، چسبيده به مزار شريف امام على عليه السلامقرار داشت. او مردى عيالوار و بچّه‏دار بود كه فلج شد و مدّتى نتوانست از جا برخيزد و خانواده‏اش او را بلند مى‏كردند و براى كارها و نيازهايش اين سو و آن سو مى‏بردند . اين وضع به درازا كشيد و بر خانواده‏اش سخت گذشت و به مردم، نيازمند شدند و مردم هم بر آنان سخت گرفتند [و كمك نكردند] . در سال ۷۲۰ق، شبى

1.السلطان المفرِّج عن أهل الإيمان: ص ۴۴، بحار الأنوار: ج ۵۲ ص ۷۳ ح ۵۵ ، نجم الثاقب: ص ۳۶۲ ح ۴۳.

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9932
صفحه از 432
پرینت  ارسال به