109
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم

كار؟ سپس به سوى من بيرون آمد. بر او سلام دادم و ماجرا را برايش باز گفتم. او به درون خانه رفت و صد دينار برايم آورد و آنها را گرفتم و به من گفت: با او دست دادى؟ گفتم: آرى . او دستم را گرفت و بر روى چشمانش نهاد و به صورتش كشيد.
گفتنى است كه اين گزارش، اسناد ديگرى نيز دارد و در قرن چهارم و پنجم ، مشهور بوده است.۱
همچنين از همان شخص ، اين گونه حكايت كرده است: ره‏سپار مزار امام حسين عليه السلام شدم تا روز عرفه آن جا باشم و روز عرفه در آن جا بودم و نماز عشا را خواندم و [به قرائت‏] ايستادم و از سوره حمد آغاز كردم. جوانى خوش‏سيما نيز بود كه ردايى نقشدار به تن داشت و او نيز از حمد آغاز كرد و او پيش از من و يا من پيش از او [قرآن را] ختم كرديم، و صبح‏هنگام، با هم از در مزار خارج شديم و چون به ساحل فرات رسيديم، جوان به من فرمود : «تو مى‏خواهى به كوفه بروى، برو!»، و من از طريق فرات رفتم و جوان ، از راه خشكى رفت . سپس من از جدايى‏اش پشيمان شدم و او را دنبال كردم. به من فرمود : «بيا همگى به پاى ديوار بند [شريعه فرات‏] برويم ، و همگى خوابيديم و چون بيدار شديم، كنار عوفى (/ غرّى)۲ روى كوه (/ پُشته) كنار خندق بوديم.
به من فرمود : «تو در تنگنا هستى و عيالوار. نزد ابو طاهر زرارى‏۳ برو. او از خانه‏اش با دستى خونين از قربانى‏اش بيرون مى‏آيد . به او بگو: جوانى با اين اوصاف به تو مى‏گويد: كيسه‏اى را كه يكى از برادرانت برايت آورده و بيست دينار

1.الغيبة ، طوسى: ص ۲۶۹ ح ۲۳۴ و ص ۲۷۰ ح ۲۳۵، بحار الأنوار: ج ۵۲ ص ۱۴ ح ۱۲ . نيز ، ر . ك : الخرائج و الجرائح: ج ۱ ص ۴۷۱ ح ۱۵.

2.نجف .

3.محمّد بن سليمان بن حسن بن جهم ابو طاهر زرارى (م ۲۳۷ - ۳۰۰ يا ۳۰۱ ق) (تاريخ آل زرارة: ص ۱۸ ، الكنى و الألقاب: ج ۱ ص ۱۳۲) .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
108

به او گفتم: او به من نمى‏دهد.
به من فرمود : «به او بگو به آن نشان كه اين مقدار دينار و آن مقدار درهم و در فلان جاست و روى آن با فلان چيز پوشيده شده است».
به او گفتم: و تو كيستى؟
فرمود : «من محمّد بن حسن هستم».
گفتم: اگر از من نپذيرفت و دليل خواست، چه؟
فرمود : «من پشت سر تو هستم».
من نزد ابن زرارى آمدم و به او گفتم؛ امّا او مرا راند . به او نشانه‏ها را دادم و نيز اين كه او پشت من است . گفت: پس از اين ديگر چيزى نيست و گفت: بجز خداى متعال ، از اين خبر نداشت! و مال را به من داد.
در حديثى ديگر از او، اين متن افزوده شده است: و آن مرد از من در باره وضعيتم پرسيد. تنگ‏دستى و عيالوارى‏ام را به او خبر دادم و او پيوسته با من راه مى‏آمد تا سحرگاهان به مقبره‏هاى مسيحيان رسيديم. نشستيم و او با دستش آن جا را حفر كرد و آب بيرون زد و وضو گرفت و سيزده ركعت [نماز شب و نافله صبح ]را خواند.
سپس به من فرمود : «نزد ابو الحسن على بن يحيى برو و به او سلام برسان و به او بگو: آن مرد به تو مى‏گويد: صد دينار از آن هفتصد دينار مدفون در فلان جا را به ابو سوره بده . من همان موقع به خانه‏اش رفتم و در زدم. [كنيزى‏] گفت: كيست؟ گفتم: به ابوالحسن بگو: ابو سوره است . و شنيدم كه مى‏گفت: مرا با ابو سوره چه

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد پنجم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 11577
صفحه از 432
پرینت  ارسال به