جمعه، مهمانى مىدهد و سپس با غلامانش مىخوابد؛ امّا صبح ، او را سربريده از قفا مىيابند و نمىفهمند چه كسى او را كشته است. در اين نقل ، دعا اين گونه شروع مىشود: خداى من! چه كسى تو را خواند و پاسخش ندادى؟!...» .۱
۳ / ۵
حسن بن عبد اللَّه تميمى
۸۱۷.شيخ طوسى به سند خود از ابو سوره، حسن بن عبد اللَّه تميمى چنين نقل مىكند: به سوى حير۲ بيرون آمدم و چون به آن رسيدم، ديدم جوانى خوشسيما ، نماز مىخواند و چون او و من هر دو وداع كرديم، [از حرم ]خارج شديم و به شريعه رسيديم. به من فرمود : «اى ابو سوره ! كجا مىروى؟».
گفتم: كوفه.
فرمود : «با كه؟».
گفتم: با مردم.
به من فرمود : «نمىخواهى همه با هم برويم؟».
گفتم: چه كسى با ماست؟
فرمود : «لازم نيست كسى با ما باشد» و آن شب رفتيم و ناگهان به مقبرههاى مسجد سهله [در كوفه در دوازده فرسنگى كربلا ]رسيديم. به من فرمود : «اين خانهات است، اگر مىخواهى برو». سپس به من فرمود : «نزد ابن زرارى، على بن يحيى۳مىروى و به او مىگويى: مالى را كه نزد اوست ، به تو بدهد».
1.مهج الدعوات: ص ۳۳۴، جنة المأوى : ح ۷ (چاپ شده در : بحار الأنوار : ج ۵۳ ص ۲۲۷ و ج ۹۲ ص ۲۶۶ ح ۳۴)، نجم الثاقب: ص ۳۰۴ ح ۲۳.
2.حير، همان حائر حسينى و مرقد امام حسين عليه السلام در كربلا است . (م)
3.منظور ، ابو الحسن على بن يحيى بن زرارى است (تاريخ آل زرارة: ص ۱۸). در نقلى ديگر ، شيخ طوسى در الغيبة ، شبيه اين قضايا را از ابن ابى سوره نقل مىكند كه به جاى على بن يحيى، ابو طاهر زرارى محمّد بن سليمان است كه تاريخ آل زرارة احتمال داده يك قضيّه باشد و تصحيفى به وجود آمده باشد (ر . ك : حديث بعدى ، تاريخ آل زرارة: ص ۲۰۵). اگر دو جريان باشد ، چون ابو طاهر حدود سال سيصد فوت كرده ، در اين صورت ، مربوط به غيبت صغراست .