كرد كه ترسيدم.
من گفتم: لا إله إلّا اللَّه! گواهى مىدهم كه آنها بر حق و نهايت حق هستند . ديشب مولايمان را در بيدارى ديدم و به من اين گونه فرمود، و آنچه را در مزار شريف ديده بودم ، شرح دادم . از آن ، شگفتزده شد و كارهاى بزرگ و نيكويى در اين باره از او صادر شد . به بركت مولايمان صاحب الزمان كه درودهاى خدا بر او باد ، از او به [امكانات و] جايى رسيدم كه گمان نمىبردم .۱
۳ / ۴
محمّد بن على علوى
۸۱۶.سيّد على بن ابن طاووس ، دعاى علوى مصرى را در كتابى كهن - كه نويسندهاش نام خود را حسين بن على بن هند ، ذكر و تاريخ نگارش آن را شوّال سال ۳۹۶ ق ثبت كرده - يافته است . او متن و سند دعا را ذكر مىكند و مىگويد: اين دعا را سيّد و سَرورمان، مولايى كه آرزومند او هستيم - كه درودهاى خدا بر او باد - ، به مردى مظلوم از شيعيان و اهلش در عالم رؤيا آموخته و خداوند ، گره از كارش گشوده و دشمنش را كشته است.
در آن كتاب آمده است: ابو على احمد علوى عُرَيضى ، در حرّان برايم به نقل از محمّد بن علوى (ساكن مصر) گفت: از سخنچينىِ كسى نزد احمد بن طولون ، بيم فراوانى از حاكم مصر داشتم و بر جان خود مىترسيدم. به قصد به جاى آوردن حج ، بيرون آمدم و از حجاز به عراق رفتم و به مزار امام حسين عليه السلام پناه بردم و پانزده روز در آن جا به دعا و گريه و زارى پرداختم ، كه ميان خواب و بيدارى، به ديدار امام زمان عليه السلام تشرّف يافتم و به من فرمود: «حسين به تو مىفرمايد: اى فرزند عزيزم! از