49
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد ششم

۵ / ۳

قيام گروهى از شرق با پرچم‌هاى سياه رنگ

۱۰۲۳. سنن ابن ماجة- با سندش به نقل از عبد اللَّه - : نزد پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله بوديم كه دسته‌اى از جوانان بنى هاشم، جلو آمدند. هنگامى كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله آنان را ديد، اشك، چشمانش را فرا گرفت و رنگش دگرگون شد. گفتم: پيوسته در چهره‌ات چيزى ناخوش مى‌بينم؟
فرمود: «ما خاندانى هستيم كه خداوند، آخرت را براى ما بر دنيا ترجيح داده است و خاندانم پس از من، گرفتار و تبعيد و رانده مى‌شوند، تا آن كه گروهى با پرچم‌هاى سياه از شرق مى‌آيند. خير را مى‌طلبند و به آنها داده نمى‌شود . پس مى‌جنگند و پيروز مى‌شوند و آنچه را طلبيده بودند، به ايشان مى‌دهند؛ امّا ديگر نمى‌پذيرند تا آنچه را خواسته [و گرفته ]اند ، به دست مردى از خاندان من مى‌دهند كه زمين را از عدالت پر مى‌كند، همان گونه كه از ستم پر شده بود. پس هر يك از شما كه آن زمان را درك كند، به سويش بشتابد، حتّى اگر ناگزير بر خزيدن بر روى برف باشد».۱

۱۰۲۴. دلائل الإمامة- با سندش به نقل از حنان بن سدير - : براى فراگيرى قرآن، نزد عمرو بن قيس ملّايى مى‌رفتم. مردم نزد او مى‌آمدند و آن قدر در باره اين حديث پرسيدند كه آن را حفظ كردم.
عمرو بن قيس ملّايى، با سندش به نقل از عبد اللَّه [بن مسعود] : نزد پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله آمديم. ايشان چنان شادمان به سوى ما آمد كه شادى در چهره‌اش نمايان بود. چيزى از ايشان نپرسيديم، جز آن كه پاسخ داد و ساكت نشديم، مگر آن كه به سخن آمد، تا آن كه جوانانى از بنى هاشم - كه حسن و حسين ميان آنان بودند - بر ايشان گذشتند. هنگامى كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله آنان را ديد، چهره‌اش گرفته و چشمانش اشكبار شد. به ايشان گفتند: اى پيامبر خدا! چنان شادمان به سوى ما آمدى كه شادى را در چهره‌ات مى‌ديديم و از چيزى نپرسيديم، جز آن كه پاسخمان را دادى و سكوت نكرديم، جز آن كه تو با ما سخن گفتى، تا اين كه اين جوانان بر تو گذشتند و براى آنان غمگين شدى و ديدگانت اشكبار شد.
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود: «ما خاندانى هستيم كه خداوند عزّ و جلّ، آخرت را براى ما بر دنيا ترجيح داده است و خاندانم پس از من، رانده و در شهرها آواره مى‌شوند، تا آن كه پرچم‌هاى سياهى از سمت شرق برافراشته مى‌شوند كه حق را مى‌طلبند؛ امّا به آنها داده نمى‌شود و مى‌جنگند و پيروز مى‌شوند و آنچه خواسته بودند، به آنها داده مى‌شود . هر كس از شما يا فرزندانتان ، آنها را درك كرد ، به سويش بشتابد، حتّى اگر ناگزير به خزيدن بر روى برف باشد؛ چرا كه آنها پرچم‌هاى هدايت هستند و آنها را به مردى از خاندان من مى‌سپارند كه زمين را از عدل و داد پر مى‌كند ، همان گونه كه از ظلم و ستم، پر شده است» .۲

1.سنن ابن ماجة : ج ۲ ص ۱۳۶۶ ح ۴۰۸۲ ، المستدرك على الصحيحين : ج ۴ ص ۵۱۱ ح ۸۴۳۴ (با عبارت مشابه) ، المصنّف، ابن ابى شيبه : ج ۸ ص ۶۹۷ ح ۷۴ ، المعجم الأوسط : ج ۶ ص ۲۹ ح ۵۶۹۹ ، الفتن : ج ۱ ص ۳۱۰ ح ۸۹۵ (در تمام اين منابع، «حق» به جاى «خير» آمده است و در الفتن، اين اضافه آمده است: «به درستى كه او مهدى است» ) ، كنز العمّال : ج ۱۴ ص ۲۶۷ ح ۳۸۶۷۷ ؛ كشف الغمّة : ج ۳ ص ۲۶۸ (به نقل از علقمة بن عبد اللَّه) ، شرح الأخبار : ج ۳ ص ۴۰۱ ح ۱۲۸۶ ، المناقب، كوفى : ج ۲ ص ۱۱۰ ح ۵۹۹ (در اين دو منبع، «حق» به جاى «خير» آمده است) ، دلائل الإمامة : ص ۴۴۲ ح ۴۱۴ ، بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۸۷ . نيز، ر . ك : الغيبة، نعمانى : ص‌۱۴۵ ح ۴ .

2.دلائل الإمامة : ص ۴۴۶ ح ۴۲۰ ، العدد القويّة : ص ۹۱ ح ۱۵۷ .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد ششم
48

۵ / ۳

قيام قوم من المشرق معهم راياتٌ سودٌ

۱۰۲۳.سنن ابن ماجة : حَدَّثَنا عُثمانُ بنُ أبي شَيبَةَ ، ثنا مُعاوِيَةُ بنُ هِشامٍ ، ثنا عَلِيُّ بنُ صالِحٍ ، عَن يَزيدَ بنِ أبي زِيادٍ ، عَن إبراهيمَ ، عَن عَلقَمَةَ ، عَن عَبدِ اللَّهِ ، قالَ : بَينَما نَحنُ عِندَ رَسولِ اللَّهِ صلى اللّه عليه و آله ، إذ أقبَلَ فِتيَةٌ مِن بَني هاشِمٍ ، فَلَمّا رَآهُمُ النَّبِيُّ صلى اللّه عليه و آله اغرَورَقَت عَيناهُ وتَغَيَّرَ لَونُهُ ، قالَ : فَقُلتُ : ما نَزالُ نَرى‌ في وَجهِكَ شَيئاً نَكرَهُهُ ؟ ! فَقالَ :
إنّا أهلُ بَيتٍ اختارَ اللَّهُ لَنَا الآخِرَةَ عَلَى الدُّنيا ، وإنَّ أهلَ بَيتي سَيَلقَونَ بَعدي بَلاءً وتَشريداً وتَطريداً ، حَتّى‌ يَأتِيَ قَومٌ مِن قِبَلِ المَشرِقِ مَعَهُم راياتٌ سودٌ ، فَيَسأَلونَ الخَيرَ۱ فَلا يُعطَونَهُ ، فَيُقاتِلونَ فَيُنصَرونَ ، فَيُعطَونَ ما سَأَلوا فَلا يَقبَلونَهُ ، حَتّى‌ يَدفَعوها إلى‌ رَجُلٍ مِن أهلِ بَيتي ، فَيَملَؤُها قِسطاً كَما مَلَؤوها جَوراً ، فَمَن أدرَكَ ذلِكَ مِنكُم ، فَليَأتِهِم ولَو حَبواً۲ عَلَى الثَّلجِ .۳

۱۰۲۴.دلائل الإمامة : حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بنُ الحُسَينِ بنُ حَفصٍ الخَثعَمِيُّ ومُحَمَّدُ بنُ جَعفَرِ بنِ رَباحٍ الأَشجَعِيُّ ، قالا ، حَدَّثَنا عَبّادُ بنُ يَعقوبَ الأَسَدِيُّ : قالا : أخبَرَنا حَنانُ بنُ سَديرٍ ، قالَ : كُنتُ أختَلِفُ إلى‌ عَمرِو بنِ قَيسٍ المُلّائِيِّ أتَعَلَّمُ مِنهُ القُرآنَ ، وكانَ النّاسُ يَجيئونَهُ ويَسأَلونَهُ عَن هذَا الحَديثِ ، حَتّى‌ حَفِظتُهُ مِنهُ .
فَحَدَّثَني عَمرُو بنُ قَيسٍ المُلّائِيُّ ، عَنِ الحَكَمِ بنِ عُتَيبَةَ ، عَن إبراهيمَ ، عَن أبي عُبَيدَةَ ، عَن عَبدِ اللَّهِ ، قالَ : أتَينا رَسولَ اللَّهِ صلى اللّه عليه و آله فَخَرَجَ إلَينا مُستَبشِراً يُعرَفُ السُّرورُ في وَجهِهِ ، فَما سَأَلناهُ عَن شَي‌ءٍ إلّا أخبَرَنا ، ولا سَكَتنا إلَّا ابتَدَأَنا ، حَتّى‌ مَرَّت بِهِ فِتيَةٌ مِن بَني هاشِمٍ ، فيهِمُ الحَسَنُ وَالحُسَينُ ، فَلَمّا أن رَآهُم خَثَرَ۴ لَهُم ، وَانهَمَلَت عَيناهُ بِالدُّموعِ . فَقالوا لَهُ : يا رَسولَ اللَّهِ ، خَرَجتَ إلَينا مُستَبشِراً ، نَعرِفُ السُّرورَ في وَجهِكَ ، فَما سَأَلناكَ عَن شَي‌ءٍ إلّا أخبَرتَنا ولا سَكَتنا إلَّا ابتَدَأتَنا ، حَتّى‌ مَرَّت بِكَ الفِتيَةُ ، فَخَثَرتَ لَهُم ، وَانهَمَلَت عَيناكَ .
فَقالَ صلى اللّه عليه و آله : إنّا أهلُ بَيتٍ اختارَ اللَّهُ عزّ و جلّ لَنَا الآخِرَةَ عَلَى الدُّنيا ، وإنَّهُ سَيَلقى‌ أهلُ بَيتي مِن بعَدي تَطريداً وتَشريداً فِي البِلادِ ، حَتّى‌ تَرتَفِعَ راياتٌ سودٌ مِنَ المَشرِقِ ، فَيَسأَلونَ الحَقَّ فَلا يُعطَونَ ، ويُقاتِلونَ فَيُنصَرونَ ، فَيُعطَونَ الَّذي سَأَلوا ، فَمَن أدرَكَهُم مِنكُم - أو مِن أبنائِكُم - فَليَأتِهِم ولَو حَبواً عَلَى الثَّلجِ ، فَإِنَّها راياتُ هدىً ، يَدفَعونَها إلى‌ رَجُلٍ مِن أهلِ بَيتي ، يَملَأُ الأَرضَ قِسطاً وعَدلاً ، كَما مُلِئَت جَوراً وظُلماً .

1.في اكثر المنابع : «الحق» بدل «الخير» .

2.الحَبْوُ : أن يمشي على يديه وركبتيه أو استه (النهاية : ج ۱ ص ۳۳۶ «حبا») .

3.وزاد في الفتن في آخره «فإنّه المهديّ» .

4.خثر لهم : أي ثقلت نفسه لهم ولم تطب (انظر : النهاية : ج ۲ ص ۱۱ «خثر») .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد ششم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 14173
صفحه از 453
پرینت  ارسال به