پيرو داشتم، نشستن بر من جايز نبود».
از مركب پياده شديم و نماز گزارديم. پس از نماز، بزغالهها را كه شمردم، هفده رأس بود.۱
در كتاب دعائم الإسلام از امام باقر عليه السلام روايت شده است:
إِذَا اجتَمَعَ لِلإِمَامِ عِدَّةُ أَهلِ بَدرٍ ثَلاثُمِائَةٍ وَ ثَلاثَةَ عَشَرَ وَجَبَ عَلَيهِ القيامُ وَ التَّغيير.۲
هنگامى كه براى امام به شماره رزمندگان جنگ بدر، سيصد و سيزده نفر، نيرو فراهم شود، قيام و دگرگون كردن نظام بر او واجب است.
گفتنى است كه هرچند سند اين احاديث، ضعيف است، ليكن مضمون آنها هماهنگ با قرآن و قابل قبول است.
گروه دوم، احاديثى هستند كه برخى از قيامهاى عصر امامان عليهم السلام (مانند قيام زيد بن على بن حسين عليهم السلام ) را تأييد كردهاند. چهار نمونه زير، از اين گروه اند :
كلينى رحمه اللَّه در حديثى به سند صحيح از عيص بن قاسم، از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه ايشان ضمن محكوم كردن قيامهاى نادرست معاصر خود، مىفرمايد:
لا تَقُولُوا : خَرَجَ زَيدٌ فَإِنَّ زَيداً كانَ عالِماً وَ كانَ صَدُوقاً وَ لَم يَدعُكُم إِلى نَفسِهِ إِنَّما دَعاكُم إِلَى الرِّضَا مِن آلِ مُحَمَّدٍ صلى اللّه عليه و آله وَ لَو ظَهَرَ لَوَفَى بِما دَعاكُم إِلَيهِ إِنَّما خَرَجَ إِلى سُلطَانٍ مُجتَمِعٍ لِيَنقُضَه.۳
نگوييد : [اگر قيام در شرايط كنونى صحيح نيست، چرا] زيد قيام كرد؟! زيرا زيد، فردى دانشمند و راستگو بود و شما را براى به قدرت رسيدن خود، فرا نخواند ؛ بلكه شما را به سوى فردى از خاندان پيامبر كه براى امامت لايق بود، فرا خواند و اگر پيروز مىشد، به وعده خود وفادار بود و دليل قيام او، شكستن قدرت نظام
1.. الكافى: ج ۲ ص ۲۴۲ ح ۴، بحار الأنوار: ج ۴۷ ص ۳۷۲ .
2.. بحار الأنوار: ج ۱۰۰ ص ۴۹ ح ۱۸ (به نقل از دعائم الإسلام: ج ۱ ص ۳۴۲ كه در نسخه ما به جاى «براى امام»، «براى اسلام» دارد).
3.. الكافى: ج ۸ ص ۲۶۴ ح ۳۸۱، بحار الأنوار: ج ۵۲ ص ۳۰۲ ح ۶۷.