۱ / ۶
زيارت ششم
۱۱۲۱. مصباح الزائر: فصل هفدهم: زيارت مولايمان صاحب الأمر - كه درودهاى خدا بر او باد - و ملحقات آن:
هنگامى كه خواستى او - كه درودها و سلام خدا بر او باد - را زيارت كنى، آن را پس از زيارت دو امام [هادى و حسن] عسكرى قرار بده و چون اعمال آن جا را به پايان بردى و آن دو را در آن جا زيارت كردى، به سرداب مقدّس برو و بر درگاهش بِايست و بگو:
«خداى من! بر درگاه خانهاى از خانههاى پيامبرت محمّد - كه درودهاى تو بر او و خاندانش باد - ايستادهام كه مردم را از ورود بدون اجازه به خانههايش منع كردى و گفتى: «اى مؤمنان! به خانههاى پيامبر درنياييد جز آن كه به شما اجازه داده شود». خدايا! من حُرمت پيامبرت را در غيابش به همان گونه حضورش باور دارم و مىدانم كه فرستادگان و جانشينانت، زندهاند و نزد تو روزى مىخورند. جايگاهم را مىبينند و سخنم را مىشنوند و سلام مرا پاسخ مىدهند و تو گوش مرا از شنيدن سخنشان در حجاب نهادهاى و دريچه فهم مرا به لذّت مناجاتشان گشودهاى. من ابتدا از تو اجازه مىخواهم - اى خداى من - و سپس از فرستادهات - كه درودهايت بر او و خاندانش - اجازه مىخواهم و نيز از خليفهات؛ امامى كه اطاعتش بر من واجب شده است. براى ورود در اين لحظه به خانهاش اجازه مىخواهم و از فرشتگان گمارده شدهات به اين بُقعه مبارك كه گوش به فرمان و مطيع تو هستند نيز اجازه ورود مىخواهم.
سلام و رحمت و بركات خدا بر شما اى فرشتگان گمارده شده در اين مزار شريف و مبارك! با اجازه خدا و اجازه پيامبرش و اجازه جانشينانش و اذن اين امام و اذن شما - كه درودهاى خدا بر همه شما باد - وارد اين خانه مىشوم در حالى كه با يارى گرفتن از خدا و پيامبرش محمّد، و خاندان پاكش، به خدا تقرّب مىجويم. پس اى فرشتگان خدا! ياوران من و امدادگران من باشيد تا به اين خانه درآيم و خدا را به گونههاى مختلف بخوانم و به عبوديت در برابر خداوند و اطاعت از اين امام و پدرانش - كه درودهاى خدا بر ايشان باد - اعتراف كنم».
سپس پاى راستت را پيش مىگذارى و فرود مىآيى و مىگويى: «به نام خدا ، به يارى خدا ، در راه خدا و بر دين پيامبر خدا، گواهى مىدهم كه خدايى جز خداى يكتاى بى همتا نيست و گواهى مىدهم كه محمّد، بنده و پيامبر اوست»، و «اللَّه اكبر و الحمد للَّه و سبحان اللَّه ولا اله إلّا اللَّه» بگو و چون در سرداب مستقر شدى، رو به قبله بايست و بگو:
«سلام و بركات و درودها و صلوات خدا بر مولايم صاحب الزمان، صاحب نور و روشنى و دين بر جاى مانده و پرچم مشهور و كتاب نشر يافته و صاحب عصرها و زمانها و جانشين حسن [عسكرى] ، امام امانتدار و قائم مورد اعتماد و يارى شده استوار گشته و پناه و بازو، پايه اسلام و ستون مردم، گشاينده سخن و ولىّ احكام و خورشيد تاريكى و ماه شب چهارده و سرسبزى روزگار و صاحب شمشير بُرّان و شكافنده سرها و درياى جود و سَرور بلندهمّت و حجّت در مخاصمه و دروازه جايگاه روز رستاخيز.
و سلام بر گشاينده [گره] سختىها و غوطهور در دشوارىها و زداينده اندوهها و باقى نهاده خدا در زمينش و صاحب واجباتش و حجّتش بر خلقش و گنجينه علمش و جايگاه صدقش. او كه ميراث پيامبران، سرانجام به وى رسيده و آثار اوصيا نزدش موجود است و حجّت خدا و فرزند پيامبرش و عهدهدار رسالت او و ولىّ امر خداست . رحمت و بركات خدا بر او باد!
خدايا! همان گونه كه او را براى علمت برگزيدى و براى حكومتت انتخاب كردى و به معرفتت ويژه داشتى و با كرامتت فرا گرفتى و با رحمتت فرو پوشاندى و با نعمتت پروراندى و با حكمتت تغذيه كردى و براى خودت برگزيدى و براى نبردت [با ظالمان] انتخابش نمودى و براى آستان مقدّست، پسنديدى و او را راهنماى هر يك از مردمانت كه خواستى و حكمران دينت به عدالت و داور نهايى ميان بندگانت قرار دادى و به او وعده دادى كه همه را به دست او متّحد كنى و گره از كار امّتها بگشايى و تاريكىها را با عدالتش نورافشان كنى و آتش ستم را خاموش كنى و گرمى [بازار] كفر و آثار آن را در هم بكوبى و سرزمينهايت را به دست او پاك و دل بندگانت را خنك كنى و همه كشورها ، نزديك و دور، نيرومند و ناتوان ، در شرق و غرب، كوه و دشت ، و نيز بادهاى وزنده از شرق و غرب و شمال و جنوب، خشكى و دريا و حتّى سرزمينهاى ناهموار و دشوار را [تحت امر او] يكپارچه كنى تا آنها را از عدل و داد پر كند، همان گونه كه از ظلم و ستم پر شده باشد و او را بر آن چيره كنى ووعدهات را به مؤمنان، با دست او به انجام رسانى تا آن كه كسى برايت شريك نگيرد و حقّى نماند جز آن كه پديدار شود و عدلى نماند جز آن كه پرتو افشاند تا آن جا كه هيچ چيزى از حقيقت را به هراس از كسى پنهان ندارد. [به همين گونه] بر او درودى بفرست كه حجّتش را با آن پديدار كنى و شادىاش را آشكار نمايى و درجهاش را بالا برى و فرمانروايىاش را استوار كنى و برهانش را بزرگ بدارى و جايگاهش را شوكت دهى و بنايش را برافرازى و براى پيروزى، يارىاش دهى و قدر و منزلتش را رفعت بخشى و يادش را به اوج ببرى و كلمهاش را چيره كنى و يارىاش را فراوان كنى و دعوتش را شكستناپذير بنمايى و تكريمش را افزون كنى و او را پيشواى پرواپيشگان قرار دهى و سلام و درود ما را از اين مكان و مانند اين زمان و در هر مكان و زمان، به او برسان بى آن كه از تازگى بيفتد و يا شمارش آن به پايان رسد.
سلام بر تو اى باقى نهاده خدا در زمين و شهرهايش و حجّت او بر بندگانش! سلام بر تو اى جانشين شايسته پيشينيان! سلام بر تو اى شرافتمند! سلام بر تو اى حجّت خداى پرستيده شده! سلام بر تو اى كلمه ستوده! سلام بر تو اى خورشيد خورشيدها! سلام بر تو اى مهدى زمين و فريضه ناب ! سلام بر تو اى مولاى من، اى صاحب روزگار و عالىمقام! سلام بر تو اى خاتم وصيّان و فرزند خاتم پيامبران!
سلام بر تو اى عزيز كننده اوليا و خوار كننده دشمنان! سلام بر تو اى امام يگانه! سلام بر تو اى امام به انتظارش نشسته و حقّ آشكار شده! سلام بر تو اى امام، سرپرست انتخاب شده و حقّ خواسته شده!، سلام بر تو اى امام به او اميد بسته شده براى زدودن ستم و تجاوز! سلام بر تو اى امام هلاك كننده فاسقان و سركشان! سلام بر تو اى امام منهدم كننده بناى شرك و نفاق و از بيخ بركننده شاخههاى گمراهى و دودستگى!
سلام بر تو اى ذخيره شده براى تجديد فريضهها و سنّتها! سلام بر تو اى پاك كننده آثار انحراف و هواپرستى و قطع كننده رشتههاى دروغ و فتنه و افترا! سلام بر تو كه براى زنده كردن حكومت شريف [اسلام] به او اميد بستهاند! سلام بر تو اى گردآورنده همه كلمهها بر تقوا! سلام بر تو اى درگاه خدا! سلام بر تو اى كه خونخواهش خداست!
سلام بر تو اى زنده كننده نشانههاى دين و دينداران! سلام بر تو اى در هم كوبنده شوكت متجاوزان! سلام بر تو اى وجه خدا كه تا روز قيامت، نه از ميان مىرود و نه كهنه مىشود! سلام بر تو اى رشته پيوند ميان زمين و آسمان! سلام بر تو اى پيروزمند و برافرازنده پرچم هدايت! سلام بر تو اى الفتدهنده پراكندگى نيكىها و خشنودىها! سلام بر تو اى خون خواه پيامبران و فرزندان آنها و خون خواه خون ريخته شده در كربلا! سلام بر تو اى كه بر ضدّ تجاوزكار يارى مىشود! سلام بر تو اى كه به انتظارش نشستهاند و چون بخواند پاسخش گويند! سلام بر تو اى بازمانده جانشينها، نيكوكار پرواپيشه باقىمانده براى زدودن ستم و تجاوز!
سلام بر تو اى فرزند محمّد مصطفى! سلام بر تو اى فرزند على مرتضى! سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا! سلام بر تو اى فرزند خديجه كبرا و فرزند سروران مقرّب و زمامداران متّقى! سلام بر تو اى فرزند نجيبان گرامى! سلام بر تو اى فرزند برگزيدگان پيراسته! سلام بر تو اى فرزند راهنمايان رهيافته! سلام بر تو اى فرزند برگزيده برگزيدگان! سلام بر تو اى فرزند سروران آدميان! سلام بر تو اى فرزند مهتران بزرگوار و پاكان پاكيزه! سلام بر تو اى فرزند نيكان برگزيده و بخشندگان نژاده! سلام بر تو اى فرزند حجّتهاى نورافشان و چراغهاى پرتوافشان! سلام بر تو اى فرزند شهابهاى درخشان! سلام بر تو اى فرزند پايههاى دانش! سلام بر تو اى فرزند كانهاى بردبارى .
سلام بر تو اى فرزند ستارگان فروزان و درخشان ! سلام بر تو اى فرزند خورشيدهاى برآمده! سلام بر تو اى فرزند ماههاى نورافشان! سلام بر تو اى فرزند راههاى روشن و نشانهاى هويدا! سلام بر تو اى فرزند سنّتهاى مشهور! سلام بر تو اى فرزند نشانههاى بر جا مانده! سلام بر تو اى فرزند شواهد ديدنى و معجزههاى در دسترس! سلام بر تو اى فرزند راه راست و خبر سترگ! سلام بر تو اى فرزند آيههاى روشن و دليلهاى آشكار! سلام بر تو اى فرزند برهانهاى واضح!
سلام بر تو اى فرزند حجّتهاى رسا و نعمتهاى سرشار! سلام بر تو اى فرزند طه ، محكمات ، ياسين ، ذاريات ، طور و عاديات! سلام بر تو اى فرزند كسى كه [به خدا ]نزديك و نزديكتر شد تا آن كه به اندازه قاب ميان دو كمان يا كمتر با خداى والاى برتر فاصله داشت !
كاش مىدانستم در كدامين سو و ناحيه جا گرفتهاى ؟ آيا در وادى طوبى هستى ؟ بر من سخت است كه مردم را ببينم و تو ديده نشوى و هيچ آوا و نجوايى از تو شنيده نشود . بر من ناگوار است كه مردم، ديده شوند و تو ديده نشوى . بر من دشوار است كه دشمنان، گرداگرد تو را بگيرند . جانم فداى تو كه از ديدهها پنهانى؛ امّا ميان مايى ! جانم فداى تو كه جدايى ؛ امّا از ما دور نيستى! و ما مىگوييم : ستايش، ويژه خداى جهانيان است و خداوند بر محمّد و خاندانش ، همه آنان درود فرستد» .
سپس دستانت را بالا مىبرى و مىگويى: «خدايا! تو زداينده سختى و بلايى و غيبت ولىّ مان و فرزند دختر پيامبرمان را به تو شكوه مىبريم. خدايا! زمين را به دست او از عدل و داد پر كن، همان گونه كه از ظلم و ستم، پر شده است.
خدايا! بر محمّد و خاندانش درود فرست و سَرور و صاحبمان، اماممان و مولايمان، صاحب الزمان، او را كه پناهگاه اهل روزگارمان و نجاتبخش مردم زمانهمان است، به ما بنمايان، در حالى كه آشكارا سخن مىگويد و راه مىنمايد و راهنماى ميان گمراهى و رهايىبخش از جهالت است.
[خدايا]! نشانههايش را آشكار كن و پايههايش را استوار بدار و نصرتى پيروزمندانه به او عطا و عمرش را طولانى كن و مقام و منزلتش را بگستران و امرش را زنده بدار و نورش را پايدار كن و دورىاش را نزديك بگردان و وعدهات را به او به انجام برسان و عهدى را كه با او بستهاى، ادا كن و زمين را با طول بقايش و استمرار فرمانروايىاش و اوج گرفتن ترقّى و صعودش، زينت بخش و جايگاههاى حضورش را نورانى و پايههايش را استوار و برهانش را بزرگ و فرمانروايىاش را طولانى كن و جايگاهش را فراز آر و ستونهايش را تقويت كن و رويش را به ما بنما و شادىاش را روشن بدار و درجهاش را رفعت بخش و كلمهاش را چيره بدار و دعوتش را شكستناپذير قرار ده و خواستهاش را به او عطا كن و - اى خداى من - او را به آرزويش برسان و جايگاهش را با شوكت و گرامىداشتش را با شكوهتر كن و مؤمنان را به دست او عزيز و سنّتهاى فرستادگان الهى را زنده بدار و منافقان را به دست او خوار و جبّاران را هلاك بگردان و ستم حسودان را از او كفايت كن و او را از گزند مكّاران، در پناه خود بگير و خواست ستمكاران را از او باز دار و او را با لشكرى از فرشتگانِ نشاندار، تأييد بفرما و بر همه دشمنان دينت چيرهاش كن و هر زورگوى لجبازى را با او درهم كوب و هر آتش برافروختهاى را با شمشير او خاموش بگردان و حُكمش را در هر جا نافذ و جارى كن و فرمانروايىاش را بر هر مُلك و سيطرهاى مسلّط كن و بندگان بتها را با او قلع و قمع كن و اهل قرآن و ايمان را به دست او گرامى بدار و او را بر همه دينها غلبه بده و هر كه را با او دشمنى مىكند، خوار نما و هر كه را با او مخالفت مىكند، ذليل كن و هر كه حقّش را به جاى نمىآورد و راستى او را انكار مىكند و امرش را خوار مىشمرد و در پى فراموشاندن ياد او و تلاش براى خاموش كردن نور اوست، از بيخ و بُن بركن.
خدايا! هر تاريكىاى را با نورش منوّر كن و هر اندوهى را با او برطرف ساز و جلوتر از او ، هراس را [به دل دشمنانش] بيفكن و دل [دوستانش] را با او استوار بدار و پيروزى در جنگ را با او برپا دار و او را قيامكنندهاى كه به وى اميد بستهاند و وصىّ برترى داده شده و امامى كه چشم به راهش هستند و عدل آزموده قرار بده و زمين را با او از عدل و داد پُر كن، همان گونه كه از ظلم و ستم پر شده است و او را در آنچه به عهدهاش نهادهاى و جانشينش ساختهاى و به او سپردهاى، يارى ده تا حكمش بر هر حكمى جارى و نافذ باشد و با حقّش هر گمراهى را هدايت كند. خدايا! او را با چشمت كه نمىخوابد، مواظبت كن و او را در حمايت خود بگير ؛ حمايتى كه آهنگ [ضربه زدن] به آن نيز نمىشود و او را با عزّت خود عزّت بخش؛ كه هيچ چيز بر آن چيره نمىگردد.
خداى من! مرا از شمار ياوران و ياران و كمككاران و پايهها و پيروان و دنبالهرُوان او قرار ده و مزه شادىاش را به من بچشان و جامه سُرورش را به من بپوشان و مرا همراهش حاضر كن تا با او نزد كعبه و ميان ركن [حجر الأسود] و مقام [ابراهيم] بيعت و پيمانش را محكم كنم. اى خداى من! مرا به قيام براى اطاعتش و استقرار در خدمتش و درنگ در دولتش و دورى از نافرمانىاش موفّق بدار و اگر - اى خدا - مرا پيش از اينها، قبض روح كردى - اى خداى من - ، مرا در ميان كسانى قرار بده كه در بازگشت او باز مىگردند و در حكومتش، صاحب مُلك و در روزگارش قدرتمند مىشوند و زير سايه او به سر مىبَرَند و در جرگه او محشور مىشوند و چشمانشان به ديدار او روشن مىگردند. به فضل و احسان و كرم و منّتت، اى صاحب بخشش بزرگ و منّت ديرين و نيكى بزرگوارانه!» .
سپس در جايت دوازده ركعت نماز بگزار و در آن هر چه خواستى بخوان و آنها را به امام زمان عليه السلام هديه كن و در پايان هر دو ركعت كه سلام دادى، تسبيحات فاطمه زهرا عليها السلام را بگو و سپس بگو:
«خدايا! تو سلامى و سلام از توست و به تو باز مىگردد . خداى ما! ما را با سلامى از جانب خودت بنواز. خدايا! اين ركعات، هديه من به وليّت و فرزند وليّت و فرزند اوليايت، امام، فرزند امامان، جانشين شايسته، حجّت صاحب الزمان باشد. بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و آن را به ايشان برسان و برترين آرزويم و اميدم به تو و پيامبرت - كه درودهاى خدا بر او و بر همه خاندانش باد - را به من عطا كن».
هنگامى كه از نماز فارغ شدى، اين دعا را بخوان كه دعايى مشهور است و در روزگار غيبت قائم عليه السلام خوانده مىشود:۱
«خدايا! خودت را به من بشناسان كه اگر تو خود را به من نشناسانى ، فرستادهات را نخواهم شناخت . خدايا! فرستادهات را به من بشناسان كه اگر فرستادهات را به من نشناسانى ، حجّتت را نخواهم شناخت . خدايا! حجّتت را به من بشناسان كه اگر حجّتت را به من نشناسانى ، از دينم گمراه مىشوم .
خدايا! مرا به مرگ جاهلى نميران و قلبم را پس از آن كه هدايتم نمودى، از راه به در مبر . خدايا! همان گونه كه مرا به ولايت كسانى هدايت نمودى كه اطاعتشان را از ميان واليان امر پس از پيامبرت - كه درودهايت بر او و خاندانش باد - واجب نموده بودى تا آن كه واليان امرت: امير مؤمنان، حسن، حسين، على، محمّد، جعفر، موسى، على، محمّد، على، حسن و حجّت قائم، مهدى - كه درودهايت بر همه آنان باد - را ولىّ خود گرفتم ، پس مرا بر دينت پايدار بدار و به اطاعتت بگمار و دلم را براى ولىّ امرت نرم بگردان و مرا از آنچه مردمانت را به آن آزمودى، معاف بدار و بر اطاعت از وليّت - كه از مردمت پوشيدهاش داشتى - استوار بدار كه به اذن تو از ديده مردمت غايب شده و امرت را انتظار مىكشد و تو، به علم خود مىدانى كه چه هنگام اذن به آشكار كردن كار و رازش به صلاح اوست . پس مرا بر اين امر شكيبا كن تا جلو افتادن آنچه را تو به تأخير مىاندازى و به تأخير افتادن آنچه را تو به جلو مىاندازى، دوست نداشته باشم و آنچه را پوشيده داشتهاى، نگشايم و آنچه را تو پنهان نمودهاى، نكاوم و در تدبيرت با تو نستيزم و نگويم: چرا؟ و چگونه؟ و يا چرا ولىّ امر ظهور نمىكند، با آن كه زمين از ستم پر شده است؟! و همه اين امور را به تو مىسپارم.
خدايا! از تو مىخواهم كه ولىّ امرت را به من بنمايانى در حالى كه ظهور كرده و امرش نافذ است، و مىدانم كه سيطره و قدرت، از آنِ توست و نيز برهان و دليل و خواست و توانايى و قوّت. پس اين را براى من و همه مؤمنان به انجام رسان تا به وليّت - كه درودهايت بر او باد - بنگريم در حالى كه سخنش آشكار و هدايت نمودنش علنى و راهنماى ميان گمراهى و شفادهنده نابخردى است . اى خداى من ! جايگاههاى حضورش را بنما و پايهها[ى حكومتش] را پابرجا كن و ما را از كسانى قرار بده كه چشمشان به ديدارش روشن مىشود و ما را به خدمت او بگمار و بر دين او بميران و در جرگه او محشورمان بفرما.
خدايا! او را از گزند هر چه خلق كردهاى و ساختهاى و آفريدهاى و پديد آوردهاى و صورت دادهاى در پناه خود بگير و از جلو و پشت و راست و چپ و بالا و پايين او را حفظ فرما به حفظ خودت؛ كه هر كس را با آن حفظ مىكنى، تباه نمىشود و پيامبر و وصىّ پيامبرت - كه بر آنان سلام - را با [حفظ] او محافظت فرما.
خدايا! عمرش را طولانى كن و بر مهلتش بيفزاى و وى را در آنچه به او سپردهاى، و به عهدهاش نهادهاى، يارىاش كن و در بزرگداشت او بيفزاى كه او رهنماى رهيافته، قيام كننده آشنا به راه، پاك پرواپيشه، پاكيزه ناب ، خشنود پسنديده و شكيباى سپاسگزار كوشاست.
خدايا! در اثر به درازا كشيدن غيبتش و بىخبر ماندن ما از او، يقين ما را مگير و ذكر و انتظارش و نيز ايمان ما به او و استوارىِ يقين ما را به ظهورش و دعا و صلوات براى او را از ياد ما مبر، تا طول غيبتش ما را از قيام او نااميد نكند و يقين ما در اين باره مانند يقين ما به قيام پيامبرت - كه درودهايت بر او و خاندانش باد - و آنچه از وحى و آيات نازل شده آورده است، باشد.
خدايا! دلهايمان را بر ايمان به او تقويت كن تا ما را به دست او به راه هدايت و شاهراه روشن آن و طريقه ميانه [و اصلى] ببرد. ما را بر اطاعت از او نيرومند و بر پيروىاش استوار بدار و ما را در زمره حزب و ياران و ياوران و رضايتمندان به كار او درآور و اين را در زندگى و هنگام مرگمان از ما مگير تا آن گاه كه جانمان را مىگيرى، بر همين حال باشيم بى آن كه شك داشته و يا پيمان شكسته و يا ترديد كرده و به تكذيب برخاسته باشيم.
خدايا! در فرجش تعجيل بفرما و او را با نصرتت، استوار بدار و يارانش را يارى ده و وانهادهندگانش را وا بنه و آنان را كه به دشمنى با او و تكذيبش برخاستهاند، هلاك كن و حق را به دست او آشكار كن و ستم را بميران و بندگان مؤمنت را به دست او از خوارى برهان و سرزمينهايت را با او آباد كن و زورگويان كافر را به دست او بكش و سران گمراهى را به دست او خُرد كن و جبّاران و كافران را به دست او خوار گردان و منافقان و پيمانشكنان و همه مخالفان و كژرُوان را در شرق و غرب زمين و در خشكى و دريا و كوه و دشت به دست او هلاك كن تا آن كه هيچ يك از آنان را بر جاى نگذارى و اثرى از ايشان باقى ننهى. سرزمينهايت را از ايشان پاك كن و سينههاى بندگانت را با هلاكت آنان شفا بده و آنچه را از دينت محو شده، با او احيا كن و آنچه را از حُكمت، دگرگون شده و آنچه را از سنّتت تغيير يافته، به دست او اصلاح كن تا دينت به وسيله و دست او، نو و تازه و درست شود ، بى هيچ كژى و بدعتى در آن ، تا آن كه آتش كافران را با عدالتش ، خاموش كنى؛ كه او بندهاى است كه براى خود برگرفتهاى و براى يارى دينت پسنديدهاى و او را با آگاهىات برگزيدهاى و از گناهان، محفوظش داشتهاى و از عيبها پاكش نمودهاى و بر غيبها، آگاهش كردهاى و به او نعمت دادهاى و از آلودگى، پاك و از پليدىها پاكيزهاش كردهاى.
خدايا! بر او و بر پدران وى - امامان پاك - و بر پيروان برگزيدهاش درود فرست و به آرزوهايشان برسان و اين را از ما خالص و بى شك و شبهه و خودنمايى و رياكارى قرار بده تا جز تو را نخواهيم و جز روى تو را نجوييم .
خدايا! از نبودن پيامبرمان ، غيبت وليّمان ، سختگيرى روزگار بر ما ، روى آوردن فتنهها به سوى ما ، پشت به پشت هم دادن دشمنان و فراوانىِ آنها و اندك بودن ما به تو شِكوه مىبريم . خدايا! اينها را از ما با فتحى سريع از سوى خودت و يارىاى شكستناپذير از جانب خودت و امام عدلى كه آشكارش مىكنى ، بگشاى، اى خداى حق! اجابت كن .
خدايا! ما از تو مىخواهيم كه به وليّت اجازه دهى تا عدالتت را ميان بندگانت پديدار كند و دشمنانت را در سرزمينهايت بكُشد تا - اى خداى من - هيچ پايهاى از ستم را وا نگذارى جز آن كه آن را درهم شكنى و بازماندهاى از آن را وا ننهى جز آن كه به باد فنايش بسپارى و نيز هيچ قدرتى جز آن كه سستش كنى و ستونى جز آن كه منهدمش كنى و تيزىاى جز آن كه كندش كنى و سلاحى جز آن كه ناكارش كنى و پرچمى جز آن كه سرنگونش كنى و جسورى جز آن كه از پايش درآورى و لشكرى جز آن كه از هم بپاشى ، و - اى خداى من - با سنگ سرشكنت آنان را بكوب و با شمشير بُرّانت آنان را بزن و با عذابت كه آن را از تبهكاران باز نمىگردانى، آنان را عذاب كن و دشمنانت و دشمنان وليّت و دشمنان پيامبرت - كه درودهاى تو بر او و خاندانش باد - را با دست وليّت و دستان بندگان با ايمانت، عذاب ده.
خدايا! ولىّ و حجّتت را در زمين، از بيم دشمنانش كفايت كن و با هر كس كه با او حيله مىكند، حيله كن و هر كه با او مكر مىكند، مكر كن و پيشامدهاى بد را بر سر هر كس كه قصد بدى با او دارد ، بريز و آنها را از بيخ و بن بركن و دلهايشان را از او بترسان و پاهايشان را بلرزان و آنان را آشكار يا ناگهانى بگير و عذابت را بر آنها تشديد كن و آنان را ميان بندگانت رسوا كن و در سرزمينهايت لعنت كن و در پايينترين درجه دوزخت جايشان ده و سختترين كيفرت را بر آنان مسلّط كن و به درون آتش ببر و گورهاى مردگانشان را از آتش پر كن و داغىِ آتش را به آنها برسان؛ كه ايشان نماز را تباه و شهوتها را پيروى و بندگانت را گمراه و شهرهايت را خراب كردند.
خدايا! قرآن را به وسيله وليّت زنده كن و نور او را جاويد و بىتاريكى را برايمان بنمايان و دلهاى مرده را با او زنده بدار و سينههاى پر غيظ [مؤمنان] را با او شفا بده و خواستههاى متفرّق را با او به گرد حق، جمع كن و حدود اجرا نشده و احكام وا نهاده شدهات را با او برپا كن تا حقّى نماند جز آن كه پديدار شود و عدالتى جز آن كه بشكفد و - اى خداى من - ما را از ياوران و تقويت كنندگان سيطره او، فرمانپذيران امر او، رضايتمندان به كار او، تسليم شدگان در برابر حكم او قرار بده و از كسانى كه نيازى به تقيّه كردن از مردمت نداشته باشند.
تو - اى خداى من - ، كسى هستى كه سختى را مىگشايى و درمانده را چون دعايت كند، پاسخ مىدهى و از دشوارىهاى سهمگين، رهايى مىدهى. پس سختى وليّت را بزداى و او را جانشين خود در زمينت قرار بده، همان گونه كه برايش ضمانت كردهاى.
خدايا! مرا از رودررويان خاندان محمّد قرار مده و مرا از دشمنان خاندان محمّد قرار مده و مرا از خشمگيرندگان و دلناخوشان بر خاندان محمّد قرار مده؛ كه من از آن به تو پناه مىبرم. پس پناهم بده و از آن به فريادرسىِ تو نيازمندم. پس به فريادم برس.
خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا به وسيله ايشان در دنيا و آخرت رستگار و جزو مقرّبان [درگاهت] قرار بده. دعايم را اجابت كن، اى خداى جهانيان!».۲