آنان و به زندان افتادن برخى از آنها به دست زمامداران فاسد و جائر است.۱
بديهى است كه اگر اهل بيت عليهم السلام سكوت و خانهنشينى را انتخاب مىكردند و به امور دينى، منهاى سياست مىپرداختند و متعرّض مستكبران حاكم نمىشدند، دليلى نداشت كه سرنوشت همه آنها شهادت شود؛ چرا كه اسلامى نشان دادن حكومت، يكى از مهمترين شگردهاى سياسى حاكمانى بود كه خود را خليفه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله معرّفى مىكردند و در صورتى كه آنان امامان اهل بيت عليهم السلام را مزاحم و معارض حكومت خود نمىدانستند، نوادگان پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله را نمىكشتند و با اين كار، پايههاى حكومت خود را سست نمىكردند!
چهار . تعارض با احاديث قيام
يكى ديگر از نكاتى كه در ارزيابى احاديث نهى از قيام قبل از ظهور امام مهدى عليه السلام قابل توجّه اند، تعارض آنها با احاديثى است كه صريحاً مسلمانان را به قيام در برابر ستمگران دعوت كردهاند. اين احاديث را به سه گروه مىتوان تقسيم كرد:
گروه اوّل: احاديثى هستند كه در باره وجوب قيام عليه حاكمان ستمگر در صورت امكان، و تسليم نشدن در برابر خواستههاى نامشروع آنان وارد شده است. نمونههايى از اين احاديث، به قرار زيرند:
عبد اللَّه بن مسعود در حديثى نقل كرده كه روزى پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله براى گروهى از ياران خود، از حوادث تلخى كه پس از او در تاريخ اسلام روى خواهد داد، خبر داد و بيان فرمود : در آينده، قرآن و سلطان با هم فاصله مىگيرند و زمامداران حاكم بر امّت اسلام، از قرآن جدا مىشوند. سپس وظيفه مسلمانان را در چنين شرايطى، چنين تعيين نمود كه به هر سو قرآن حركت كرد، همراه آن حركت كنند، و نيز خبر داد كه در آينده، امامان ستمگرى بر مسلمانان حكومت خواهند كرد كه اگر از ايشان