پاسخ سؤال هفت
در پاسخ به اين سؤال بايد گفت : تعجيل در يك امر تاريخى، با يك امر شخصى تفاوت زياد دارد. آرزوها و آرمانهاى شخصى ما در يك محدوده عمر چند دهساله شكل مىگيرد، و درخواست و پيگيرى مىشود و گاه به وقوع مىپيوندد؛ امّا تحقّق درخواستهاى تاريخى به يك دوره چند صدساله و بلكه چند هزارساله نياز دارند. در اين باره، نمونههاى متعدّدى مىتوان ارائه داد. نوح عليه السلام صدها سال هدايت و نجات امّتش را پيگيرى و از خداوند درخواست مىكرد. قوم بنى اسرائيل در مصر، قرنها در انتظار نجاتبخشى بودند كه آنها را از دست فرعونيان رهايى بخشد و يهوديان حجاز، قرنها چشم به راه پيامبرى بودند كه مشركان را درهم بشكند.
اينها همه درخواست براى يك امّت و در يك منطقه محدود بوده است و بر اين پايه، دور از ذهن نيست كه براى نجات عمومى بشر و در گسترهاى به وسعت كره زمين، نياز باشد كه همه انسانها يا لا اقل در هر منطقه، بخشى از آنها سالها و قرنها براى تحقّق عدالتى دعا كنند كه مىخواهد در سرتا سر زمين جارى شود، گوشهگوشه آن را از ستم بزدايد و از عطر عدالت و برادرى بياكند.
افزون بر اين ، تعجيل در يك امر تاريخى، لزوماً به معناى جلو انداختن آن براى يك يا دو قرن نيست؛ زيرا يك قرن در درازناى تاريخ، مانند يك روز در عمر ماست و اگر فرض شود كه ظهور امام زمان عليه السلام و مهدى موعود بايد بيست قرن ديگر تحقّق پذيرد، آن گاه مىتوان فرض و تصوّر كرد كه دعا براى تعجيل فرج، اثر نموده و آن را چند قرن به جلو كشيده است، هر چند براى ما و دهها نسل ديگر، معلوم و محسوس نباشد.