نزديك نشده است؟ آيا تنها اثر تلقين و يا معرفتآموزى دارند؟
پيش از پاسخ دادن، ابتدا به چند امر مقدّماتى و كلّى اشاره مىكنيم و سپس به پاسخ پرسشها مىپردازيم.
مقدّمات بحث
۱. اصل ظهور، از امور حتمى است؛ امّا زمان وقوع آن، بداپذير است و مانند اجل و مرگ، قابليت تقديم و تأخير دارد. يعنى ممكن است كه خداوند، مانند اجل انسان، براى فرج نيز دو زمان معلّق و مسمّا (قطعى)، تقدير كرده باشد كه اگر دعا و كارهاى مناسب از بندگان تحقّق يابد، تقدير نخست محقّق مىشود و طول دوره غيبت، كوتاهتر مىشود و اگر چنين نشود، غيبت به درازا مىكشد و بر تقدير مسمّا و قطعى خود منطبق مىشود. در كتاب تفسير العياشى، حديثى بر اين مطلب و تأثير درخواست از خداوند بر پيش افتادن فرج، دلالت دارد.۱
۲. قضاى حتمى و تقدير قطعى الهى با درخواست و دعاى ما و ديگران دگرگون نمىشود؛ امّا اين همه، مانع دعا كردن نمى شود؛ زيرا تحقّق امور حتمى نيز حاصل گرد هم آمدن همه زمينهها و عوامل گوناگون آن است كه هر يك، جزئى كوچك يا بزرگ را از علّت تام و تمام آن امر، فراهم مىآورند و دعا نيز مىتواند جزئى از آن علّت تامّه باشد. به زبان فلسفى، خداوند مقرّر فرموده كه كارها در اين دنيا از طريق اسباب و مسبّبات آن انجام گيرد؛ ولى اشكالى ندارد كه بخشى از اين اسباب، امور ناديدنى، غيبى و كارهايى مانند دعا كردن باشد.
۳. جايگاه رضايت به تقدير الهى و تسليم در برابر قضاى او، پس از حتمى شدن تقدير و وقوع آن است. از اين رو، دعا كردن و درخواست نمودن را - كه جزئى از