قوانين اسلامى و آرمانهاى خاندان رسالت است.۱
بزرگترين نظريّهپرداز اين ديدگاه، امام خمينى رحمه اللَّه است كه با رهبرى او و مقاومت ملّت ايران و ايثار و فداكارى مجاهدان، طلسم حكومت دو هزار و پانصدساله زورمداران بر كشور ايران را شكست و حكومتى بر پايه قوانين اسلامى در اين كشور شكل گرفت.
بر اساس اين ديدگاه، در عصر غيبت نيز مانند عصر حضور، مسلمانان موظّف اند كه در حدّ توان، احكام اسلامى را اقامه كنند، و براى انجام دادن اين وظيفه، راهى جز تشكيل حكومت دينى ندارند. البتّه تشكيل حكومت دينى در عصر غيبت در درجه اوّل، بر عهده مجتهد جامع شرايط رهبرى است۲ و مسئوليت زمينهسازى براى حكومت جهانى اسلام به رهبرى امام مهدى عليه السلام بر عهده اين حكومت خواهد بود.
۲ . اختصاص تشكيل حكومت به عصر حضور
ديدگاه دوم، اين است كه تشكيل حكومت دينى و اجراى احكام اسلامى در جامعه، ويژه خاندان رسالت است، بدين معنا كه پس از پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و امام على عليه السلام و مدّت كوتاهى از امامت امام حسن عليه السلام تا ظهور امام مهدى عليه السلام ، اسلام برنامهاى براى تشكيل حكومت و اجراى حدود الهى ندارد، و مسلمانان و به طور خاص، پيروان اهل بيت عليهم السلام ، مكلّف به تلاش براى تشكيل حكومت دينى و اقامه ارزشهاى الهى نيستند و تنها وظيفه آنان، انجام دادن تكاليف فردى است. به عبارت ديگر، هر چند در مسائل حكومتى، تسليم زورمداران و حتّى دشمنان اسلام باشند، حقّ مبارزه با آنان را ندارند(!) و در يك جمله، در دوران غيبت امام مهدى عليه السلام ، دين از سياست