۴ / ۴
دعا براى امام عليه السلام در روز بيست و يكم رمضان
۱۰۶۴. الإقبال - به نقل از حمّاد بن عثمان - : شب بيست و يكم ماه رمضان بر امام صادق عليه السلام وارد شدم. به من فرمود: «اى حمّاد! غسل كردهاى؟».
گفتم: آرى، فدايت شوم!
امام عليه السلام حصيرى خواست و سپس فرمود: «كنار من نماز بخوان»، و امام پيوسته نماز مىخواند و من هم كنار امام نماز مىخواندم تا از همه نمازهايمان فارغ شديم. سپس امام به دعا كردن آغاز كرد و من بر دعاى امام، آمين مىگفتم تا سپيده دميد و اذان و اقامه گفت و برخى از غلامانش را فرا خواند و ما پشت سر امام ايستاديم و امام جلو رفت و نماز صبح را با ما خواند و در ركعت اوّل، سوره حمد و قدر و در ركعت دوم، سوره حمد و توحيد را خواند.
هنگامى كه از تسبيح و تحميد و تقديس و ثناى خداى متعال و صلوات بر پيامبر خدا و دعا براى همه مردان و زنان باايمان و مسلمان از اوّلين تا آخرين آنها فارغ شديم، امام براى مدّتى طولانى به سجده افتاد، به گونهاى كه جز صداى نفس ايشان را نمىشنيدم. آن گاه شنيدم كه مىفرمود : «خدايى جز تو نيست، دگرگون كننده دلها و ديدههايى. خدايى جز تو نيست، آفريدگار خلقى بى آن كه نيازى به آنان داشته باشى. خدايى جز تو نيست، آغازگر آفرينشى و از فرمانروايى تو چيزى كم نمىشود. خدايى جز تو نيست، برانگيزاننده خفتگان در قبرهايى . خدايى جز تو نيست، تدبيرگر كارهايى. خدايى جز تو نيست، حاكم و داور روز جزايى و درهم شكننده جبّارانى . خدايى جز تو نيست، جارى كننده آب در دل تختهسنگ سختى. خدايى جز تو نيست، جريان دهنده آب در گياهى. خدايى جز تو نيست، مزه دهنده به ميوههايى. خدايى جز تو نيست، به شمارآورنده قطرههاى باران و بار ابرهايى . خدايى جز تو نيست ، به شمار آورنده تعداد آنچه بادها در هوا جا به جا مىكنند هستى . خدايى جز تو نيست ، به شمار آورنده هر تر و خشكى در دريا هستى . خدايى جز تو نيست ، به شمار آورنده آنچه در تاريكىهاى دريا و در لايههاى زيرين زمين مىخزد هستى .
از تو مىخواهم به آن نامت كه خود را به آن ناميدى و يا تنها ميان دانشهاى غيبىات براى خود نگاه داشتى، و از تو به هر اسمى كه فردى از مردمانت تو را به آن ناميده است، خواه پيامبر يا انسانهاى راستين و يا از گواهان [اعمال] و يا يكى از فرشتگانت باشد، درخواست مىكنم و از تو، به اسمى درخواست مىكنم كه چون با آن خوانده شوى، جواب دهى و چون درخواست شوى، عطا كنى!
و از تو به حقّت بر محمّد و اهل بيتش - كه درودها و بركاتت بر ايشان باد - و به حقّ آنان كه خود آن را بر عهدهات نهادهاى و فضلت را با آن به ايشان رساندى، مىخواهم كه بر محمّد، بندهات و فرستادهات، دعوتگر به سوى تو به اذنت و چراغ درخشان ميان بندگانت در زمين و آسمانت درود فرستى! او را كه رحمت براى جهانيان و نورى براى پرتو گرفتن مؤمنان، از آن قرار دادى و او ما را به پاداش بزرگت بشارت و به عذاب دردناكت هشدار داد.
گواهى مىدهم كه او به حق و از نزد حق آمد و پيامبران را تصديق كرد و گواهى مىدهم كه تكذيبكنندگان او، چشندگان عذاب دردناك اند. از تو مىخواهم، اى اللَّه، اى اللَّه، اى اللَّه! پروردگارا، پروردگارا، پروردگارا! اى سرور من، اى سرور من، اى سرور من! اى مولاى من، اى مولاى من، اى مولاى من! در اين بامداد از تو مىخواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى و مرا از پُربهرهترين بندگان و درخواست كنندگانت قرار دهى و با آزاد كردنم از آتش، بر من منّت نهى، اى رحيمترين رحيمان!
و از تو مىخواهم به حقّ همه آنچه خواسته و نيز آنچه از شوكت و شكوه بزرگت نخواستهام كه اگر مىدانستم، آن را مىخواستم ، بر محمّد و اهل بيتش درود فرستى و اجازه فَرَج امر كسى را بدهى كه از فرج او، كار اوليا و برگزيدگان خلقت گشايش مىيابد و ستمكاران را به دست او نابود و هلاك مىكنى. اى خداى جهانيان! اين را تعجيل بفرما و اى صاحب جلال و شكوه و اكرام! درخواستم را در همه آنچه از تو خواستم، چه در اين دنياى زودگذر و چه در آخرت در پى آينده به من عطا كن.
اى كه از رگ گردن به من نزديكترى! لغزشم را ناديده بگير و به جايش حاجتهايم را برآورده كن. اى آفريدگار من! اى روزىرسان من! اى برانگيزاننده من! اى زنده كننده استخوانهاى پوسيده من! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و دعايم را مستجاب كن، اى رحيمترين رحيمان!».
هنگامى كه سرش را بالا آورد، گفتم: فدايت شوم! شنيدم تو براى فرج امر كسى دعا مىكنى كه فرجِ كار برگزيدگان و اولياى خداوند در فرجِ كار اوست. آيا تو آن شخص نيستى؟
امام فرمود: «نه، او قائم آل محمّد صلى اللّه عليه و آله است».
گفتم: آيا براى خروج و قيام او نشانهاى هست؟
فرمود: «آرى. گرفتن خورشيد هنگام طلوعش كه دو سوم روز طول مىكشد و ماه گرفتگى در شب بيست و سوم،۱ و فتنهاى كه اهل مصر مبتلا و گرفتار آن مىشوند و راهشان [يا آب نيل] قطع مىشود؛ به همينها كه برايت روشن كردم، بسنده كن و كار صاحبت را شب و روز منتظر باش كه خداوند، هر روز به كارى است و اشتغال به كارى، او را از كار ديگر باز نمىدارد. او خداوند صاحب اختيار جهانيان است و اوليايش به دست او حفظ مىشوند و براى او بيمناكاند».۲