۱۱۳۵. الفتن ، ابن حمّاد - به نقل از محمّد بن جعفر، از على عليه السلام - : سفيانى از نسل خالد بن يزيد بن ابى سفيان است؛ مردى با سرى ستبر، آبلهرو با لكّه سپيدى در چشمش. او از اطراف شهر دمشق، از بيابانى به نام بيابان خشك در يك گروه هفتنفره خروج مىكند كه براى يك تن از آنان پرچمى بسته شده است كه آن را همواره پيروز مىبينند. سى ميل پيش مىتازند و كسى آن پرچم را نمىبيند و آهنگ آن نمىكند، جز اين كه از برابرش مىگريزد. ۱
۱۱۳۶. الغيبة ، نعمانى - با سندش به نقل از محمّد بن مسلم - : امام باقر عليه السلام فرمود: «سفيانى، سرخرو، بور و كبودچشم (/ با لكّه سفيدى در چشم) است و هرگز خدا را عبادت نكرده و هيچ گاه مكّه و مدينه را نديده است و مىگويد: خدايا! انتقامم را [از مردمم] مىگيرم ، هر چند با رفتن در آتش باشد. خدايا! انتقامم را مىگيرم، هرچند با رفتن در آتش باشد».۲
۱۱۳۷. كمال الدين - با سندش به نقل از عمر بن يزيد - : امام صادق عليه السلام به من فرمود: «اگر سفيانى را مىديدى، او را خبيثترينِ مردم مىيافتى؛ بور، سرخرو و كبودچشم، كه مىگويد: خدايا! انتقامم را مىگيرم، انتقامم را مىگيرم، هر چند با رفتن در آتش باشد. او آن اندازه خبيث است كه يكى از كنيزانش را كه از او فرزند دارد، زنده به گور مىكند، مبادا كه جايش را نشان دهد».۳