گونه كه شروع حكومتشان از خراسان وبه دست ابومسلم بود، كه البته در حديث، به عباسيان تصريح نشده است.۱ يا در جاى ديگرى از الغيبة نعمانى۲حديثى آورده كه در آن آمده است:
اذا قام القائم بخراسان... وقام منّا قائمٌ بجيلان... وقتل الكبش... .
هنگامى كه قائم در خراسان قيام كند... و قائمى از ما در گيلان قيام كند... و سركرده كشته شود... .
سپس مىگويد: قيام كننده در خراسان، هلاكو خان يا چنگيزخان است و قيام كننده در گيلان، شاه اسماعيل و شايد مراد از كبش، شاه عبّاس اوّل باشد.۳
همچنين در جاى ديگر، حديثى را بر دولت صفويه تطبيق كرده و مىگويد: بعيد نيست [كه اين حكومت] ، متّصل به دولت قائم شود.۴
۹/۴. در دوره مشروطه، يكى از واعظان مشهور با نام شيخ عباسعلى فرزند على محمّد گورتانى (۱۲۸۷- ۱۳۶۰ق) با لقب معين الواعظين و تخلّص ذاكر، شناخته شده است. وى مىنويسد: «وقت ظهور را خدا مىداند... و ليكن علائمى از براى ظهور آن حضرت از ائمّه رسيده است كه پاره اى از اخبار به طور رمز [و ]اشاره زمان قريب به ظهور را مىرساند».
سپس مطالبى از نور الأنوار مرندى و ناظم الإسلام كرمانى نقل مىكند و مىنويسد:
ديگر از علائم ظهور، احداث تلگراف، بى سيم است كه در ممالك دور با يكديگر حرف مىزنند. ديگر از علائم، ايجاد دستگاهى است كه عكس و صورت را نقل دهد، يعنى شخص از شهرى مىتواند ديگرى را در شهر ديگر ببيند. ديگر