راويان يا محدّثان نيز در نقل معنا تسامح كرده و به خاطر مرادف دانستن اشراط الساعه با علائم ظهور، آن دو را به جاى يكديگر به كار برده باشند.
چهارمين علّت، نزديك بودن الفاظ قيام و قيامت و قائم با همديگر و هممعنا بودن آنهاست. مثلاً نعمانى، روايتى از امير مؤمنان عليه السلام آورده كه با عبارت «لاتقوم القيامة حتّى تظهر الحمرة...» آغاز مىشود.۱يعنى قيامت به پا نمىشود مگر آن كه نشانههايى از جمله سرخى در آسمان محقّق شود؛ امّا مرحوم مجلسى، همين حديث را با عبارت «لايقوم القائم حتّى...» آورده است.۲ اين گونه تشابه و تصحيفات مىتواند دليلى ديگر بر خلط علائم ظهور، با نشانههاى قيامت باشد.
۷. اقسام علائم ظهور
براى نشانههاى ظهور، تقسيمهاى گوناگونى ذكر كردهاند. از مهمترين آنها، تقسيم به علامت متّصل (نزديك) و منفصل (دور)، همچنين تقسيم به حتمى و غير حتمى است. تقسيمات ديگرى مانند علائم طبيعى و غير طبيعى، عادى و خارق العاده، كلّى يا جزئى، عام و خاص، مجمل و كنايى، مقيّد يا مشروط، قطعى يا مشكوك، در كتابهايى كه از نشانههاى ظهور سخن گفتهاند، به چشم مىخورد.
بررسىها نشان مىدهد كه از اين همه تقسيمبندىها، فقط يك مورد آن در احاديث وجود دارد و آن حتمى بودن و غير حتمى بودن است كه از آن دو به محتوم و موقوف هم تعبير مىشود.
۷ - ۱. علائم حتمى و غير حتمى
در حديثى از امام صادق عليه السلام چهار نشانه ذكر شده و آنها را محتوم دانسته است.۳در