۱۳۹۸. الغيبة ، نعمانى - با سندش به نقل از ابو بكر حضرمى - : شنيدم كه امام باقر عليه السلام مىفرمايد: «بى هيچ ترديدى، بنى عبّاس به سلطنت مىرسند و چون رسيدند و با هم درگير شدند و كارشان پراكنده شد، خراسانى و سفيانى بر آنها مىشورند: اين، از شرق و اين، از غرب، و هر دو، براى رسيدن به كوفه مانند اسبان مسابقه از هم پيشى مىگيرند: اين، از اين جا و اين، از اين جا، تا آن كه خودشان يكديگر را نابود مىكنند. به هوش باشيد كه از يكديگر، كسى را باقى نمىنهند».۱
۱۳۹۹. كمال الدين - با سندش به نقل از زراره بن اعين - : شنيدم كه امام صادق عليه السلام مىفرمايد: «قائم، پيش از قيامش غيبتى دارد...» و سپس فرمود: «اى زراره! بىترديد، جوانى در مدينه كشته مىشود» .
گفتم: فدايت شوم! آيا لشكر سفيانى، او را نمىكشد؟
فرمود: «نه؛ بلكه لشكر بنى فلان، او را مىكشد. خروج مىكند تا اين كه به مدينه وارد مىشود و مردم نمىدانند به چه كارى وارد شده است. آن گاه، جوان را مىگيرد و مىكشد و چون او را جنايتكارانه و به ظلم و ستم مىكشند، خداوند عزّ و جلّ مهلتشان نمىدهد و اين هنگام، منتظر فَرَج باشيد».۲