299
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد هفتم

۲ / ۱۷

نشانه آسمانى‏

۱۳۶۲. الإرشاد - با سندش به نقل از ابو بصير - : شنيدم كه امام باقر عليه السلام در باره سخن خداى متعال: «اگر بخواهيم، چنان نشانه‏اى از آسمان فرود مى‏آوريم كه در برابرش گردن خم كنند» مى‏فرمايد: «خداوند به زودى با آنان چنين مى‏كند».
گفتم: با چه كسانى؟
فرمود: «بنى اميّه و پيروانشان».
گفتم: نشانه‏اش چيست؟
فرمود: «حركت نكردن خورشيد ميان ظهر تا عصر، و بيرون آمدن سينه و چهره‏اى در چشمه خورشيد كه خود و تبارش شناخته شده‏اند و اين، در روزگار سفيانى است كه در اين زمان، او و قومش هلاك مى‏شوند».۱

۱۳۶۳. الغيبة ، نعمانى‏ - با سندش به نقل از داوود بن سرحان - : امام صادق عليه السلام فرمود : «سالى كه بانگ [آسمانى‏] در آن روى مى‏دهد، پيش از آن و در ماه رجب، نشانه‏اى ديگر اتّفاق مى‏افتد».
گفتم: چه نشانه‏اى؟
فرمود: «چهره‏اى كه در ماه، پديدار مى‏شود و دستى كه هويدا مى‏گردد».۲

ر . ك : ص ۲۸۷ ح ۱۳۴۶.

۲ / ۱۸

و اين چند نشانه‏

۱۳۶۴. المناقب‏ ، خوارزمى - با سندش به نقل از ابو ليلى - : پيامبر صلى اللّه عليه و آله پرچم را در جنگ خيبر به على بن ابى طالب عليه السلام سپرد و خداوند متعال، فتح را بر دستان او جارى كرد و او را روز غديرخُم ايستاند و به مردم اعلام كرد كه او مولاى هر مرد و زن مسلمان است و به او فرمود: «... از كينه‏هاى نهفته در سينه كسانى كه آن را جز پس از مرگم آشكار نمى‏كنند، بپرهيز. آنان را خدا و لعنت كنندگان، لعنت مى‏كنند».
پيامبر صلى اللّه عليه و آله سپس گريست. گفته شد: اى پيامبر خدا! گريه‏تان از چيست؟
فرمود: «جبرئيل به من خبر داد كه آنان به على ستم مى‏كنند و حقّش را از او باز مى‏دارند و با او مى‏جنگند و فرزندانش را مى‏كشند و پس از او به آنها ظلم مى‏كنند. و جبرئيل از سوى خداوند عزّ و جلّ به من خبر داد كه آن ظلم به هنگام قيام قائم ايشان ، از ميان مى‏رود و كلمه‏شان بالا مى‏گيرد و امّت بر محبّت آنان اتّفاق مى‏كنند و دشمنان آنها اندك مى‏شوند و كسى كه آنان را خوش ندارد، خوار مى‏شود و ستايشگران آنها، فراوان مى‏شوند و اين، در روزگارى است كه سرزمين‏ها دگرگون شده و بندگان، ناتوان و از فَرَج، نااميد گشته‏اند و اين هنگام، قائم، ميان آنان پديدار مى‏شود».
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود: «نام او، مانند نام من، و نام پدر او، مانند نام پدر من‏۳است. او از فرزندان دخترم فاطمه است. خداوند، حق را با او [و يارانش‏] آشكار و باطل را با شمشيرهاى آنان فرو مى‏نشاند و مردم از سر رغبت به ايشان و هراس از آنان، پيروى‏شان مى‏كنند».
گريه پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله آرام گرفت و فرمود: «اى مردم! به فَرَج، بشارت دهيد، كه وعده خدا تخلّف‏ناپذير است و قضاى الهى باز نمى‏گردد و او حكيم و آگاه است و بى‏ترديد، فتح خداوند نزديك است. خدايا! آنان خاندان من هستند. آلودگى را از ايشان دور كن و پاك و پاكيزه‏شان بنماى. خدايا! مراقب و مواظب و پشتيبان آنها باش و يارى‏شان ده و گرامى‏شان بدار و خوارشان مدار و جانشين من ميان ايشان باش، كه تو بر هر چه بخواهى، توانايى».۴

1.الإرشاد : ج ۲ ص ۳۷۳ ، إعلام الورى‏ : ج ۲ ص ۲۸۳ ، كشف الغمّة : ج ۳ ص ۲۵۰ ، بحار الأنوار : ج ۵۲ ص ۲۲۱ ح ۸۴ .

2.الغيبة، نعمانى : ص ۲۵۲ ح ۱۰ ، بحار الأنوار : ج ۵۲ ص ۲۳۳ ح ۹۷ .

3.عبارت «و نام پدر او، مانند نام پدر من است» در منابع ديگر نيست و نمى‏توان آن را صحيح دانست . براى توضيح بيشتر، ر. ك: ج ۲ ص ۲۸۶ (نقدى بر گزارشى در باره نام پدر امام مهدى عليه السلام) .

4.المناقب، خوارزمى : ص ۶۱ ح ۳۱ ، الطرائف : ص ۵۲۱ ، كشف اليقين : ص ۴۵۸ ح ۵۵۹ ، كشف الغمّة : ج ۲ ص ۲۴ ، بحار الأنوار : ج ۳۷ ص ۱۹۱ ح ۷۵ .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد هفتم
298

۲ / ۱۷

آيَةٌ سَماوِيَّةٌ

۱۳۶۲. الإرشاد : وُهَيبُ بنُ حَفصٍ ، عَن أبي بَصيرٍ ، قالَ : سَمِعتُ أبا جَعفَرٍ عليه السلام يَقولُ في قَولِهِ تَعالى‏ : «إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّنَ السَّمَاءِ ءَايَةً فَظَلَّتْ أَعْنَقُهُمْ لَهَا خَضِعِينَ»۱ قالَ : سَيَفعَلُ اللَّهُ ذلِكَ بِهِم . قُلتُ : مَن هُم ؟ قالَ : بَنو اُمَيَّةَ وشيعَتُهُم ، قُلتُ : ومَا الآيَةُ ؟ قالَ :
رُكودُ الشَّمسِ ما بَينَ زَوالِ الشَّمسِ إلى‏ وَقتِ العَصرِ ، وخُروجُ صَدرٍ ووَجهٍ في عَينِ الشَّمسِ يُعرَفُ بِحَسَبِهِ ونَسَبِهِ ، وذلِكَ في زَمانِ السُّفيانِيِّ ، وعِندَها يَكونُ بَوارُهُ‏۲ وبَوارُ قَومِهِ .

۱۳۶۳. الغيبة للنعماني : أخبَرَنا مُحَمَّدُ بنُ هَمّامٍ ، قالَ : حَدَّثَني جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ مالِكٍ الفَزارِيُّ ، قالَ : حَدَّثَني موسَى بنُ جَعفَرِ بنِ وَهبٍ ، قالَ : حَدَّثَنِي الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ الوَشّاءُ ، عَن عَبّاسِ بنِ عَبدِ اللَّهِ ، عَن داودَ بنِ سِرحانَ ، عَن أبي عَبدِ اللَّهِ عليه السلام أنَّهُ قالَ :
العامُ الَّذي فيهِ الصَّيحَةُ قَبلَهُ الآيَةُ في رَجَبٍ ، قُلتُ : وما هِيَ ؟ قالَ : وَجهٌ يَطلُعُ فِي القَمَرِ ، ويَدٌ بارِزَةٌ .

راجع : ص ۲۸۶ ح ۱۳۴۶.

۲ / ۱۸

هَذِهِ العَلاماتُ‏

۱۳۶۴. المناقب للخوارزمي : أنبَأَني مُهَذَّبُ الأَئِمَّةِ أبُو المُظَفَّرِ ، عَبدُ المَلِكِ بنُ عَلِيِّ بنِ مُحَمَّدٍ الهَمدانِيُّ إجازَةً ، أخبَرَني مُحَمَّدُ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ البَزّازُ ، أخبَرَني أبو مَنصورٍ مُحَمَّدُ بنُ عَلِيِّ بنِ عَلِيِّ بنِ عَبدِ العَزيزِ ، أخبَرَني هِلالُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ جَعفَرٍ ، حَدَّثَني أبو بَكرٍ مُحَمَّدُ بنُ عَمرٍو الحافِظُ ، حَدَّثَني أبُو الحَسَنِ عَلِيُّ بنُ موسَى الخَزّازُ مِن كِتابِهِ ، حَدَّثَنِي الحَسَنُ بنُ عَلِيٍّ الهاشِمِيُّ ، حَدَّثَني إسماعيلُ بنُ أبانٍ ، حَدَّثَني أبو مَريَمَ ، عَن ثُوَيرِ بنِ أبي فاخِتَةَ ، عَن عَبدِ الرَّحمنِ بنِ أبي لَيلى‏ ، قالَ : قالَ أبي : دَفَعَ النَّبِيُّ صلى اللّه عليه و آله الرّايَةَ يَومَ خَيبَرَ إلى‏ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام فَفَتَحَ اللَّهُ تَعالى‏ عَلى‏ يَدِهِ ، وأَوقَفَهُ يَومَ غَديرِ خُمٍّ فَأَعلَمَ النّاسَ أنَّهُ مَولى‏ كُلِّ مُؤمِنٍ ومُؤمِنَةٍ وقالَ لَه : . . .
اِتَّقِ الضَّغائِنَ‏۳ الَّتي لَكَ في صُدورِ مَن لا يُظهِرُها إلّا بَعدَ مَوتي ، اُولئِكَ يَلعَنُهُمُ اللَّهُ ويَلعَنُهُمُ اللّاعِنونَ . ثُمَّ بَكى‏ صلى اللّه عليه و آله فَقيلَ مِمّا بُكاؤُكَ يا رَسولَ اللَّهِ ؟
فَقالَ : أخبَرَني جَبرَئيلُ عليه السلام : أَنَّهُم يَظلِمونَهُ ويَمنَعونَهُ حَقَّهُ ويُقاتِلونَهُ ويَقتُلونَ وُلدَهُ ويَظلِمونَهُم بَعدَهُ .
وأَخبَرَني جَبرَئيلُ عَنِ اللَّهِ عزّ و جلّ أنَّ ذلِكَ الظُّلمَ يَزولُ إذا قامَ قائِمُهُم ، وعَلَت كَلِمَتُهُم ، وَاجتَمَعَتِ الاُمَّةُ عَلى‏ مَحَبَّتِهِم ، وكانَ الشّانِئُ لَهُم قَليلاً ، وَالكارِهُ لَهُم ذَليلاً ، وكَثُرَ المادِحُ لَهُم ، وذلِكَ حينَ تَغَيُّرِ البِلادِ ، وضَعفِ العِبادِ ، وَاليَأسِ مِنَ الفَرَجِ ، فَعِندَ ذلِكَ يَظهَرُ القائِمُ فيهِم .
قالَ النَّبِيُّ صلى اللّه عليه و آله : اِسمُهُ كَاسمي ، وَاسمُ أبيهِ كَاسمِ أبي‏۴ ، هُوَ مِن وُلدِ ابنتَي فاطِمَةَ ، يُظهِرُ اللَّهُ الحَقَّ بِهِم ويُخمِدُ الباطِلَ بِأَسيافِهِم ، ويَتبَعُهُمُ النّاسُ راغِباً إلَيهِم وخائِفاً مِنهُم .
قالَ : وسَكَنَ البُكاءُ عَن رَسولِ اللَّهِ صلى اللّه عليه و آله فَقالَ : مَعاشِرَ النّاسِ أبشِروا بِالفَرَجِ ، فَإِنَّ وَعدَ اللَّهِ لا يُخلَفُ وقَضاءَهُ لا يُرَدُّ وهُوَ الحَكيمُ الخَبيرُ ، وإنَّ فَتحَ اللَّهِ قَريبٌ ، اللَّهُمَّ إنَّهُم أهلي فَأَذهِب عَنهُمُ الرِّجسَ وطَهِّرهُم تَطهير عزّ و جلّ ، اللَّهُمَّ اكلَأهُم وَارعَهُم وكُن لَهُم ، وَانصُرهُم وأَعِزَّهُم ولا تُذِلَّهُم ، وَاخلُفني فيهِم ، إنَّكَ عَلى‏ ما تَشاءُ قَديرٌ .

1.الشعراء : ۴ .

2.البَوارُ : الهلاك (النهاية : ج ۱ ص ۱۶۱ «بور») .

3.الضِّغنُ : الحِقدُ والعَداوةُ والبَغضاءُ ، وكذلك الضغينة وجمعها : الضغائن (النهاية : ج ۳ ص ۹۱ «ضغن») .

4.ليس في بحار الأنوار : «واسم أبيه كاسم أبيه» لم ترد العبارة «واسم أبيه اسم أبي» في بقية المصادر، ولا يمكن عدها صحيحة؛ لمزيد الايضاح : راجع: ج ۲ ص ۲۸۶ .

تعداد بازدید : 16794
صفحه از 466
پرینت  ارسال به