۱۳۳۱. كفاية الأثر - با سندش به نقل از جابر بن عبد اللَّه انصارى - : پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله در بيمارى پايان عمرش بود كه فاطمه عليها السلام نزد سرش، حاضر و صدايش به گريه بلند شد. پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله چشمش را به سوى او بالا آورد و فرمود: «دختر عزيزم! چه چيزى تو را به گريه انداخته است؟».
فاطمه گفت: از تباهىِ پس از تو بيم دارم، اى پيامبر خدا!
پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود: «دختر عزيزم! گريه مكن كه خداوند، هفت چيز به ما اهل بيت داده است كه نه به كسى پيش از ما داده و نه به كسى بعد از ما مىدهد: ما خاتم پيامبران و محبوبترينِ مردم را نزد خداوند عزّ و جلّ داريم، كه همان پدرت است، و وصىّ من، بهترينِ وصيّان و دوست داشتنىترينِ آنها نزد خداى عزّ و جلّ است و او همان همسر توست، و شهيد ما، بهترينِ شهيدان و محبوبترينِ آنها نزد خداوند است و او همان عمويت (حمزه) است، و از ميان ما، كسى است كه دو بال دارد و با آنها در بهشت همراه فرشتگان پرواز مىكند و او پسرعمويت (جعفر) است، و دو سبط اين امّت، از ما هستند كه همان دو پسرت، حسن و حسين اند.
و به زودى، خداوند، نُه امام امين معصوم، از صلب حسين بيرون مىآورد و مهدىِ اين امّت هم از ماست. هنگامى كه دنيا آشفته و نابه سامان مىشود و فتنهها پشت به پشت هم مىآيند ، و راهزنى مىشود و يكديگر را غارت مىكنند و نه بزرگ به كوچك رحم مىكند و نه كوچك، بزرگ را محترم مىشمارد، اين هنگام است كه خداى عزّ و جلّ ، مهدى ما، نهمين فرزند از نسل حسين را بر مىانگيزد تا دژهاى گمراهى را فتح كند و دلهاى غافل (/ مُهرخورده) را در آخر الزمان با ضرب تازيانه بيدار كند (/ بگشايد)، همان گونه كه من در اوّل زمان به آن پرداختم، و زمين را از عدالت پر مىكند، همان گونه كه از ستم پر شده است».۱