۱۲۱۰. السنن الكبرى ، نسايى - با سندش به نقل از حفصه - : پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود: «لشكرى آهنگ هجوم به اين خانه را مىكنند كه چون به سرزمين بيداء مىرسند، بخش ميانى آنان در زمين فرو مىروند و بخش اوّل آنها، بخش آخرشان را ندا مىدهند و در اين هنگام، همه آنها در زمين فرو مىروند، و كسى جز يك تن - كه خبرى از آنان مىآورد - ، نجات نمىيابد» .۱
۱۲۱۱. الفتن ، ابن حمّاد - با سندش به نقل از ابو رومان - : امام على عليه السلام فرمود: «هنگامى كه لشكرِ روانه شده در پى كسانى كه به سوى مكّه رفتهاند، در بيداء منزل مىكنند، به زمين فرو مىروند و هلاك مىشوند و اين، همان سخن خداى عزّ و جلّ است: «و كاش آنان را مىديدى كه چه سان هراسان اند و راه گريزى ندارند و از جايى نزديك، گرفته شدهاند!». نزديك يعنى از زير پاهايشان، و مردى از آن لشكر در پى شترش بيرون مىرود و چون باز مىگردد، هيچ يك از آنان را نمىيابد و احساس نمىكند، و او همان كسى است كه خبر آنان را به مردم مىدهد».۲
۱۲۱۲. تفسير الطبرى - با سندش به نقل از حذيفة بن يمان - : پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله فتنه ميان اهل شرق و غرب را ياد كرد و فرمود: «در اين ميان و در بحبوحه فتنه ، سفيانى از درّه خشك [بر مىخيزد و] بر آنها مىشورد و در دمشق فرود مىآيد و دو لشكر روانه مىكند: لشكرى به مشرقزمين و لشكرى به مدينه تا در سرزمين بابِل در شهر ملعونه و بقعه خبيثه فرود آيند . آنان بيش از سه هزار تن را مىكشند و شكم بيش از صد زن را مىدرند و سيصد تن از سركردگان عبّاسيان را در آن جا مىكُشند و سپس به كوفه سرازير مىشوند و گرداگرد آن را خراب مىكنند. آن گاه به سوى شام رو مىكنند و سپس پرچم هدايتى از كوفه بيرون مىآيد كه به دو گروه از آن لشكر مىرسد۳ و آنها را مىكشند، به گونهاى كه حتّى كسى از آنها نمىماند تا خبرى بياورد و غنيمتها و اسيران در دست آنان را نجات مىدهند و لشكر ديگر سفيانى در مدينه فرود مىآيد و آن را سه روز و سه شب غارت مىكنند و سپس خارج مىشوند و به مكّه روى مىآورند تا اين كه در بيداء (بيابان ميان مدينه و مكّه)، خداوند، جبرئيل را روانه مىكند و به او مىفرمايد: "اى جبرئيل! برو و آنان را هلاك كن" و او با پايش ضربهاى به آن بيابان مىزند و خداوند، آنان را به زمين فرو مىبرد، و اين، همان سخنش در سوره سبأ است: «و كاش آن گاه را مىديدى كه چه سان هراسان اند و راه گريزى ندارند...» و هيچ كس از آنها نجات نمىيابد، جز دو تن كه يكى بشارت مىدهد و يكى هشدار، و هر دو از قبيله جهينه اند، و از اين جا سخن: "و خبر يقينى، نزد جهينه است" آمده است».۴
1.السنن الكبرى، نسائى : ج ۲ ص ۳۸۵ ح ۳۸۶۳ ، سنن ابن ماجة : ج ۲ ص ۱۳۵۰ ح ۴۰۶۳ ، مسند ابن حنبل : ج ۱۰ ص ۱۶۴ ح ۲۶۵۰۶ ، المستدرك على الصحيحين : ج ۴ ص ۴۷۶ ح ۸۳۲۲ ، المعجم الكبير : ج ۲۴ ص ۷۵ ح ۱۹۷ ، مسند أبى يعلى : ج ۶ ص ۲۹۸ ح ۷۰۰۸ ، كنز العمّال : ج ۱۲ ص ۲۰۸ ح ۳۴۶۹۰ .
2.الفتن : ج ۱ ص ۳۲۹ ح ۹۴۲ ، كنز العمّال : ج ۱۱ ص ۲۸۴ ح ۳۱۵۳۸ .
3.عبارت عربى «على الفئتين»، در برخى منابع نيامده و در برخى به شكل «على ميلين (دو ميلى كوفه)» و برخى «على ليلتين (به فاصله دو شب)» آمده است (م) .
4.تفسير الطبرى : ج ۱۲ ص ۱۰۷ ، تفسير القرطبى : ج ۱۴ ص ۳۱۵ ؛ مجمع البيان : ج ۸ ص ۶۲۲ (با عبارت مشابه) ، بحار الأنوار : ج ۵۲ ص ۱۸۶ .