101
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد هفتم

۱۱۶۷. بحار الأنوار - با سندش به نقل از اصبغ بن نباته - : شنيدم كه امير مؤمنان عليه السلام به مردم مى‏فرمايد: «... هنگامى كه روزگار بچرخد، مى‏گوييد مرده يا هلاك شده و معلوم نيست به كجا رفته است ! در آن روز، تأويل اين آيه محقّق مى‏شود: «سپس پيروزى بر آنان را دو باره بهره شما مى‏گردانيم و با دارايى‏ها و پسران يارى‏تان مى‏دهيم و شما را پرشمارتر مى‏كنيم» و براى اين، نشانه‏ها و علامت‏هايى است. نخستين آنها، محاصره كوفه با نگهبان و خندق كندن است و دريدن شترهاى آبكش‏۱در كوچه‏هاى كوفه، تعطيلى مسجدها به مدّت چهل شب، پرده‏بردارى از پيكره، فرود آمدن پرچم‏هايى كه گرداگرد مسجد بزرگ در اهتراز اند، [ولى ]قاتل، و مقتول هر دو، در آتش اند، و كشتارى سريع و مرگى سخت و كشته شدن نفْس زكيّه به همراه هفتاد تن در پشت كوفه، و [فردى‏] سربريده ميان ركن [حجر الأسود] و مقام [ابراهيم‏] و كشتن اسقع، پس از آن كه به خاطر بيعت با بت‏ها بازداشتش مى‏كنند.
و خروج سفيانى با پرچمى سرخ‏رنگ كه فرمانده‏اش، مردى از قبيله كلب است و دوازده هزار سوار از لشكر سفيانى به سوى مكّه و مدينه مى‏روند كه فرمانده آنها، مردى از بنى اميّه به نام خزيمه است و چشم چپش نابيناست و چشمش را پرده‏اى [از گوشت‏] گرفته است و به مردان‏۲ شباهت دارد. هيچ يك از پرچم‏هايش عقب نمى‏نشيند تا در مدينه در خانه‏اى به نام "خانه ابو الحسن اموى" فرود مى‏آيد و سوارانى را در پى مردى از خاندان محمّد روانه مى‏كند، در حالى كه گروهى از شيعيان بر او گرد آمده، به مكّه باز مى‏گردند. فرمانده اين سواران، مردى از قبيله غَطَفان است كه در حال گذر از بيابان سفيد،۳ به زمين فرو مى‏روند و هيچ كس از آنان نجات نمى‏يابد، جز مردى كه خداوند، سر و صورتش را وارونه مى‏كند تا به آنان هشدار دهد و نشانه‏اى براى كسانى باشد كه در پس آنان مى‏آيند و آن روز، تأويل اين آيه است: «و كاش آنان را مى‏ديدى كه چه سان هراسان اند و راه گريزى ندارند و از جايى نزديك گرفته شده‏اند!» و صد و سى هزار نفر به كوفه مى‏فرستد كه در روحاء۴و فاروق‏۵فرود مى‏آيند و شصت هزار تن از آنها حركت مى‏كنند تا به كوفه مى‏رسند و در مقبره هود در نُخَيله‏۶ فرود مى‏آيند و در روز زينت (جشن)، به كوفيان حمله مى‏كنند و فرمانده مردم ، زورگويى خودكامه است كه او را كاهن و ساحر مى‏نامند و از شهر بغداد، فرمانده‏اى با پنج هزار تن از كاهنان به سويشان آمده [و به آنان مى‏پيوندد] و بر پل آن جا، هفتاد هزار تن را مى‏كشد، تا آن جا كه مردم به خاطر خون و بوى بد اجساد افتاده در فرات، سه روز از آن پرهيز مى‏كنند و هفتاد هزار دختر جوان باكره‏اى را كه هنوز كسى دست و صورت آنها را نديده، از كوفه به اسارت مى‏گيرند تا آن كه آنها را سوار شتران كرده، به ثُويّه يا همان غرّى‏۷مى‏برند».۸

1.در برخى نسخه‏ها «سوزندان پايه ساختمان‏ها» آمده است .

2.در متن عربى «بالرّجال» آمده كه ممكن تصحيف «بالدّجال» باشد ؛ زيرا دجّال نيز يك چشم دارد .

3.احتمالاً نام‏گذارى‏اش به خاطر وجود سنگ‏هاى سفيد در اين بيابان است (ر.ك: ص ۱۰۷ ح ۱۱۷۰).

4.روحاء، قريه‏اى از قريه‏هاى بغداد بر ساحل نهر عيسى نزديك سنديه است و نيز قريه‏اى در ميان مكّه و مدينه است؛ ولى محلّ اوّل با حديث، مناسبت دارد .

5.فاروث، قريه‏اى بر كنار دجله ميان واسط و مذار است و فروق، قريه‏اى از اصطخر فارس است كه اين مكان با آنچه در حديث است، چندان درست مطابقت نمى‏كند.

6.نخيله، لشكرگاه كوفه در نزديكى كوفه در راه شام است.

7.ثويّه و يا غَرّى، نام مكانى معروف در نزديكى كوفه است و مرقد شريف امير مؤمنان عليه السلام در اين منطقه قرار دارد كه به دليل بلندتر بودن آن از كوفه، نجف نيز ناميده مى‏شود.

8.بحار الأنوار : ج ۵۲ ص ۲۷۲ ح ۱۶۷ (به نقل از سرور أهل الإيمان: ص ۵۱ ح ۲۹. نيز، ر . ك : همين دانش‏نامه : ص ۳۴۷ ح ۱۳۸۲ و صدر حديث ص ۲۱۸ ح ۱۲۸۲ .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد هفتم
100

۱۱۶۷. بحار الأنوار : بِإِسنادِهِ‏۱ عَن إسحاقَ‏۲ يَرفَعُهُ إلَى الأَصبَغِ بنِ نُباتَةَ ، قالَ : سَمِعتُ أميرَ المُؤمِنينَ عليه السلام يَقولُ لِلنّاسِ : . . .
إذَا استَدارَ الفَلَكُ ، قُلتُم ماتَ أو هَلَكَ ، بِأَيِّ وادٍ سَلَكَ ، فَيَومَئِذٍ تَأويلُ هذِهِ الآيَةِ : «ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَ أَمْدَدْنَكُم بِأَمْوَ لٍ وَ بَنِينَ وَ جَعَلْنَكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا»۳ ، ولِذلِكَ آياتٌ وعَلاماتٌ ، أوَّلُهُنَّ إحصارُ الكوفَةِ بِالرَّصَدِ وَالخَندَقِ ، وتَخريقُ الرَّوايا۴ في سِكَكِ الكوفَةِ ، وتَعطيلُ المَساجِدِ أربَعينَ لَيلَةً ، وكَشفُ الهَيكَلِ ، وخَفقُ راياتٍ حَولَ المَسجِدِ الأَكبَرِ تَهتَزُّ ، القاتِلُ وَالمَقتولُ فِي النّارِ ، وقَتلٌ سَريعٌ ، ومَوتٌ ذَريعٌ ، وقَتلُ النَّفسِ الزَّكِيَّةِ بِظَهرِ الكوفَةِ في سَبعينَ ، وَالمَذبوحُ بَينَ الرُّكنِ وَالمَقامِ ، وقَتلُ الأَسقَعِ صَبراً في بَيعَةِ الأَصنامِ .
وخُروجُ السُّفيانِيِّ بِرايَةٍ حَمراءَ أميرُها رَجُلٌ مِن بَني كَلبٍ ، وَاثنَي عَشَرَ ألفَ عِنانٍ مِن خَيلِ السُّفيانِيِّ يَتَوَجَّهُ إلى‏ مَكَّةَ وَالمَدينَةِ ، أميرُها رَجُلٌ مِن بَني اُمَيَّةَ يُقالُ لَهُ : خُزَيمَةُ ، أطمَسُ العَينِ الشِّمالِ ، عَلى‏ عَينِهِ ظَفَرَةٌ غَليظَةٌ يَتَمَثَّلُ بِالرِّجالِ‏۵ ، لا تُرَدُّ لَهُ رايَةٌ حَتّى‏ يَنزِلَ المَدينَةِ في دارٍ يُقالُ لَها : دارُ أبِي‏۶ الحَسَنِ الاُمَوِيِّ ، ويَبعَثُ خَيلاً في طَلَبِ رَجُلٍ مِن آلِ مُحَمَّدٍ ، وقَدِ اجتَمَعَ إلَيهِ ناسٌ مِنَ الشّيعَةِ يَعودُ إلى‏ مَكَّةَ ، أميرُها رَجُلٌ مِن غَطَفانَ ، إذا تَوَسَّطَ القاعَ الأَبيَضَ‏۷ خُسِفَ بِهِم فَلا يَنجو إلّا رَجُلٌ يُحَوِّلُ اللَّهُ وَجهَهُ إلى‏ قَفاهُ لِيُنذِرَهُم ، ويَكونَ آيَةً لِمَن خَلفَهُم ، ويَومَئِذٍ تَأويلُ هذِهِ الآيَةِ : «وَ لَوْ تَرَى‏ إِذْ فَزِعُواْ فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُواْ مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ» . ويَبعَثُ مِئَةً وثَلاثينَ ألفاً إلَى الكوفَةِ ، ويَنزِلونَ الرَّوحاءَ۸وَالفاروقَ‏۹ ، فَيَسيرُ مِنها سِتّونَ ألفاً حَتّى‏ يَنزِلُوا الكوفَةَ مَوضِعَ قَبرِ هودٍ عليه السلام بِالنُّخَيلَةِ۱۰ ، فَيَهجُمونَ إلَيهِم يَومَ الزِّينَةِ ، وأَميرُ النّاسِ جَبّارٌ عَنيدٌ ، يُقالُ لَهُ : الكاهِنُ السّاحِرُ ، فَيَخرُجُ مِن مَدينَةِ الزَّوراءِ إلَيهِم أميرٌ في خَمسَةِ آلافٍ مِنَ الكَهَنَةِ ، ويَقتُلُ عَلى‏ جِسرِها سَبعينَ ألفاً حَتّى‏ تَحمِيَ النّاسُ مِنَ الفُراتِ ثَلاثَةَ أيّامٍ مِنَ الدِّماءِ ونَتنِ الأَجسادِ ، ويُسبى‏ مِنَ الكوفَةِ سَبعونَ ألفَ بِكرٍ ، لا يُكشَفُ عَنها كَفٌّ ولا قِناعٌ ، حَتّى‏ يوضَعنَ فِي المَحامِلِ ، ويُذهَبَ بِهِنَّ إلَى الثُّوَيَّةِ۱۱ ، وهِيَ الغَرِيُّ .

1.أي السيد عليّ بن عبد الحميد فيما رُوي عنه في كتاب سرور أهل الإيمان .

2.فى سرور أهل الايمان: محمّد بن اسحاق.

3.الإسراء : ۶ .

4.فى بعض المصادر «تحريق الزوايا» راجع: ص ۳۴۲ ح ۱۳۸۲ .

5.الوارد هو لفظ «الرجال»، و يحتمل تصحيفه عن «الدجال»، حيث أنّ الدجال أعور أيضاً .

6.في سرور أهل الإيمان «ابن» بدل «أبي».

7.يحتمل أن يكون بسبب وجود احجار بيضاء في البيداء (راجع: ص ۱۰۶ ح ۱۱۷۰).

8.الرّوحاء: يقال لها الروحاء قريبا من كوفتكم وفى معجم البلدان: قرية من قرى بغداد و على نهر عيسى قرب السّنديّة . (البرهان فى تفسير القرآن: ج ۳ ص ۲۳۶، معجم البلدان: ج‏۳ ص ۸۷ ح ۵۶۴۶).

9.فى المصدر الفارق و فى مختصر بصائر الدرجات: الفاروق والظاهر أنّها مصحفة من فاروث وهي قرية كبيرة ذات سوق على شاطئ دجلة بين واسط والمذار اما فاروق فقرية من قرى إصطخر فارس ،وارادتها لا تناسب المقام (ر.ك: ص ۱۰۶ ح ۱۱۷۰ و معجم البلدان : ج‏۴ ص ۲۲۹).

10.النُخيلَةُ : معسكر الكوفة بالقرب منها و في طريق الشام (ر. ك: معجم البلدان : ج ۵ ص ۲۷۸) .

11.الثُوَيَّةُ : موضع قريب من الكوفة : وقيل : بالكوفة ، وقيل : خُرَيبة إلى جانب الحيرة على ساعة منها (معجم البلدان : ج ۲ ص ۸۷) وهي الغريّ، بظاهر الكوفة قرب قبر على بن أبي طالب عليه السلام معجم البلدان: ج ۴ ص ۱۹۶) .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد هفتم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 16759
صفحه از 466
پرینت  ارسال به