۲۲۱. الإمامة و التبصرة- به نقل از يعقوب بن شعيب - : به امام صادق عليه السلام گفتم: هنگامى كه امام از دنيا مىرود و خبرش به افرادى كه در جاى خود هستند مىرسد [، چه كنند]؟
فرمود: «در جستجوى امام بيرون مىآيند و تا آن گاه كه در جستجو هستند، معذورند».
گفتم: همه آنان به جستجو برخيزند يا برخى هم بيرون بيايند، كافى است؟
فرمود: «خداوند عزّ و جل مىفرمايد: «چرا از هر فرقهاى از آنان، دستهاى كوچ نمىكنند تا در دين آگاهى پيدا كنند و قوم خود را وقتى به سوى آنان باز گشتند، بيم دهند؟! باشد كه آنان [ از كيفر الهى ]بترسند» . اينان كه ماندهاند، مشكل و تنگنايى ندارند تا يارانشان [كه براى جستجو رفتهاند، ]به سوى آنان باز گردند».۱
۲۲۲. رجال الكشّى- به نقل از عبد اللَّه بن زراره - : زُراره ، فرزندش عُبيد را فرستاد تا در باره امام كاظم عليه السلام پرس و جو كند؛ امّا پيش از مراجعت عُبيد ، مرگ به سراغ زراره آمد. [در حال احتضار] قرآن را برداشت و بالاى سرش گرفت و گفت: امامِ بعد از جعفر بن محمّد ، كسى است كه نامش در اين كتاب ، در ضمن قرآن است و از جانب كسانى تعيين شده كه خداوند ، فرمانبردارى از آنان را بر خلقش واجب ساخته است، و من به او ايمان دارم.
اين رويداد ، به امام كاظم عليه السلام خبر داده شد. ايشان فرمود: «به خدا سوگند ، زراره مهاجر به سوى خداوند متعال است».۲
ر . ك : ص ۱۱ ح ۱۶۶ و ص ۱۳ ح ۱۶۷.