313
دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد دوم

صاحِبُ هذَا الأَمرِ ، لا يُسَمّيهِ بِاسمِهِ إلّا كافِرٌ .۱
صاحب اين امر را جز كافر به نام نمى‏خواند.سَمِعتُ أبَا الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام يَقولُ - وَ سُئِلَ عَنِ القائِمِ - فَقالَ : لا يُرى‏ جِسمُهُ ، وَ لا يُسَمَّى اسمُهُ .۲
از امام رضا عليه السلام در باره قائم عليه السلام پرسيدند. فرمود: «پيكرش ديده نمى‏شود و نامش برده نمى‏شود» .
حتّى در برخى موارد، كنيه امام عسكرى عليه السلام با عنوان «ابو محمّد»۳ ذكر شده؛ ولى نام امام عليه السلام ذكر نشده است.۴
بنا بر اين، روايات نهى از تسميه، تنها شامل اسم اصلى امام عليه السلام مى‏گردد و ساير لقب‏ها و كنيه‏ها را در بر نمى‏گيرد . البتّه روشن است كه در هنگام مفسده و خوف، اشاره به امام مهدى عليه السلام و ديگر امامان و اشخاص به هر گونه لفظ و فعلى ممنوع است . اين حرمت، اختصاص به نام امام مهدى عليه السلام ندارد و تمام موارد را شامل مى‏شود .

دو. بررسى اقوال‏

مهم‏ترين موضعگيرى از جانب شيخ حرّ عاملى و محدّث نورى صورت گرفته

1.ر.ك : ص ۲۹۶ ح‏۳۸۹ .

2.ر. ك : ص ۲۹۶ ح‏۳۹۰ .

3.ر.ك : ص ۲۷۳ (تبريك تولد امام‏عليه السلام) .

4.در حديثى از عبد اللَّه بن جعفر آمده است كه مى‏گويد: به او (ابو عمرو، وكيل دوم امام عليه السلام) گفتم: تو جانشين ابو محمّد (امام عسكرى عليه السلام ) را ديده‏اى؟ گفت: آرى، به خدا، و گردنش مانند اين بود. و با دستش اندازه‏اى را نشان داد. به او گفتم: يك سؤال مانده است. به من گفت: بگو. گفتم: نام او چيست؟ گفت: بر شما حرام است كه از آن بپرسيد، و اين را من از خودم نمى‏گويم؛ زيرا من نمى‏توانم چيزى را حرام و حلال كنم؛ بلكه اين حكمِ امام است . خليفه عبّاسى مى‏پندارد كه ابو محمّد در گذشته و فرزندى از خود بر جاى ننهاده است (ر.ك : ص ۲۹۸ ح ۳۹۲). اصحاب امام صادق عليه السلام از ايشان مى‏پرسند : مهدى از نسل تو، كيست؟ فرمود: «پنجمين فرزند از نسل هفتمين امام. پيكرش ديده نمى‏شود و بردن نامش جايز نيست» (ر.ك :ص ۳۰۰ ح ۳۹۳) .


دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد دوم
312

شرح العيون، قول به تحريم را به اكثر اصحاب نسبت داده است .۱ محدّث نورى نيز اين قول را پذيرفته و بر آن، استدلال كرده است .۲

۵. جمع‏بندى‏

با توجّه به داده‏هاى پيشين، نكاتى را به اجمال بيان مى‏كنيم :

يك. مراد از تسميه‏

تأمّل در استعمال واژه «اسم» در زبان عربى، مشخّص مى‏كند كه گاه مراد از اين واژه، نام خاصّ يا همان عَلَم است و قسيم كنيه و لقب قرار مى‏گيرد و گاه در معناى وسيع خود، استعمال مى‏شود كه افزون بر عَلَم، لقب و كنيه را نيز در برمى‏گيرد؛ چرا كه در واقع، هر اسم، لقب و كنيه‏اى كه موجب شناساندن و شناخته شدن مسمّا گردد، «اسم» ناميده مى‏شود.
اكنون اين سؤال پديد مى‏آيد كه: احاديث نهى كننده از تسميه: «لا يُسَمَّى اسمُهُ»،۳
ناظر به كدام يك از اين دو استعمال هستند؟
ظاهراً بيشتر احاديث، اشاره به اسم خاصّ امام عليه السلام را ممنوع شمرده‏اند، چنان كه در بسيارى از متون، لقب مشهور امام عليه السلام يعنى «مهدى» ذكر شده؛ ولى از ذكر نام ايشان اجتناب شده است. حديث نبوى «المَهدِىُّ مِن وُلدِى، اسمُهُ اسمى؛۴ مهدى از فرزندان من است. نامش نام من است»، يكى از مشهورترين اين احاديث است كه در مصادر معتبر حديثى شيعه و اهل سنّت آمده است . در برخى از متون نيز به جاى نام امام عليه السلام وصفى مشهور همانند «الحجّة من آل محمّد» را براى ايشان ذكر كرده‏اند، از جمله:

1.مستدرك الوسائل : ج ۱۲ ص ۲۸۸ .

2.مستدرك الوسائل : ج ۱۲ ص ۲۸۶ .

3.ر.ك : ص ۲۹۶ ح‏۳۹۰ .

4.ر.ك : ص ۲۸۲ ح ۳۶۹ .

  • نام منبع :
    دانشنامه امام مهدی عجّل الله فرجه بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ جلد دوم
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری محمّد کاظم طباطبایی و جمعی از پژوهشگران، ترجمه: عبدالهادی مسعودی
    تعداد جلد :
    10
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1393
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 8706
صفحه از 403
پرینت  ارسال به