چهار. اشاره به همنامى امام عليه السلام با پيامبر صلى اللّه عليه وآله : احاديث بسيارى، تنها به همنامى امام مهدى عليه السلام با پيامبر صلى اللّه عليه وآله اشاره دارند؛ ولى نام ايشان را ذكر نكردهاند، با وجود آن كه امكان نام بردن از ايشان فراهم بوده است . اين احاديث از اكثر معصومان عليهم السلام صادر شده است و امام مهدى عليه السلام اين گونه معرّفى شده است : «اسمه اسمى».۱
پنج. نهى از اسم علم : برخى احاديث تصريح كردهاند كه اسم علم و اصلى ايشان نبايد ذكر شود؛ ولى در باره ساير اسمها، لقبها و كنيههاى ايشان سخن نگفتهاند . مثلاً وقتى از امام صادق عليه السلام سؤال مىشود كه «مهدى از نسل تو كيست؟» مىفرمايد:
الخامِسُ مِن وُلدِ السّابِعِ ، يَغيبُ عَنكُم شَخصُهُ ، وَ لا يَحِلُّ لَكُم تَسمِيَتُهُ .۲
پنجمين فرزند از نسل هفتمين امام، پيكرش ديده نمىشود و بردن نامش بر شما جايز نيست .
شش. ذكر نام امام : در مقابل تمام گروههاى حديثى سابق، بسيارى از احاديث به نام شخصى ايشان تصريح كردهاند . اين گروه كه نسبتاً گسترده نيز هستند، بر خلاف احاديث پيشين اند و عملاً با آن معارضه دارند . البتّه در برخى از متون، نام امام مهدى عليه السلام را به صورت تقطيع شده (م ح م د) آوردهاند كه محتمل است اين عمل توسّط راويان انجام شده باشد .۳
۲. بررسى نكات موجود در احاديث و امكان جمع بين آنها
گروهى كه نهى از نام بردن از امام مهدى عليه السلام را مدّتدار كرده و آن را تا زمان ظهور استمرار بخشيده، با گروههايى كه نام امام عليه السلام را ذكر كردهاند، معارضه دارند.
گروه سوم علّت نهى از نام بردن را خوف و تقيّه دانسته است؛ چرا كه بيان علّت، موجب تعميم و تخصيص حكم مىشود. بنا بر اين اگر حالت تقيّه نباشد و ضررى