۳۶۷. الغيبة، طوسى- به نقل از احمد بن ابراهيم - : سال ۲۶۲ ق، بر حكيمه، دختر امام جواد عليه السلام، وارد شدم و از پشت پرده با او سخن گفتم و از دينش پرسيدم. او همه امامانش را نام برد [تا به امام دوازدهم رسيد ]و او را با نام و نام پدر ذكر كرد. به ايشان گفتم: خدا مرا فدايت كند! او را ديدهاى، يا خبرش را دارى؟
فرمود: «خبرش را از نامهاى كه ابو محمّد (امام عسكرى عليه السلام) به مادرش نوشته است، دارم».
به او گفتم: مولود كجاست؟ فرمود: «پنهان است». گفتم: شيعه به چه كسى پناه آورد؟
فرمود: «به مادربزرگش، مادر امام عسكرى عليه السلام».
گفتم: به كسى اقتدا كنم كه به زنى وصيّت كرده است؟
فرمود: «به حسين بن على اقتدا كن كه در ظاهر به خواهرش زينب، دختر امام على عليه السلام، وصيّت كرد و هر دانشى از امام زين العابدين عليه السلام بيرون مىآمد، به زينب منسوب مىشد تا زين العابدين عليه السلام مستور [و محفوظ ]بماند». سپس فرمود : «شما اهل حديث و روايت هستيد. آيا روايت نكردهايد كه ميراث نهمين فرزند حسين عليه السلام را در روزگار حياتش قسمت مىكنند؟».۱
۳۶۸. الغيبة، طوسى - به نقل از محمّد بن على شلمغانى در كتاب الأوصياء - : حمزة بن نصر، غلام امام هادى عليه السلام، به نقل از پدرش برايم گفت: هنگامى كه آقا متولّد شد، اهل خانه به يكديگر مژده دادند و چون رشد يافت، فرمانى [از سوى امام ]به من رسيد كه هر روز همراه گوشت، استخوان مُخدار (قلم) نيز بخرم» و گفته شده است: «اين، براى مولاى خردسالمان بود».۲