ثانياً تفاوت سال شمسى و قمرى، حدود شش سال مىشود نه يك سال.
اين نكته را نيز مىتوان بدين نقد افزود كه نصوص گزارش كننده سال ۲۵۵، به ماه قمرى تصريح كردهاند و نمىتوان گفت كه راوى، سال را شمسى و ماه را قمرى گزارش كرده است . بنا بر اين، امكان جمع بين اين دو گزارش وجود ندارد .
به نظر مىرسد آنچه از ميان اين دو نقل، قابل ترجيح است، رأى مشهور ميان بزرگان شيعه يعنى سال ۲۵۵ قمرى است؛ چرا كه بزرگان شيعه در قرون اوّليه چون: كلينى، صدوق، مفيد و كراجكى نيز همان را پذيرفتهاند و چنان كه شيخ مفيد فرموده، اكثر اماميّه به اين رأى عقيده دارند.
فقال الجمهور منهم بإمامة ابنه القائم المنتظر... و اختلفوا فى سنّه عند وفاة أبيه فقال كثير منهم كان سنّه إذ ذاك خمس سنين؛ لأنّ أباه توفّى سنة ستّين و مئتين و كان مولد القائم سنة خمس و خمسين و مئتين.۱
جمهور اماميّه به امامت فرزند او يعنى قائم منتظر عقيده دارند... و در سنّ ايشان به هنگام وفات پدرش اختلاف كردهاند. بسيارى از شيعيان بر اين عقيدهاند كه سنّ او پنج سال بوده؛ زيرا پدرش در سال ۲۶۰ قمرى وفات كرد و تولّد قائم در سال ۲۵۵ بوده است.
گفتنى است كه گزارشهاى ديگرى نيز در باره تاريخ تولّد امام عصر عليه السلام وجود دارد ، مانند : سالهاى ۲۵۴،۲۲۵۷،۳۲۵۸،۴ و ۲۵۲۵ كه هيچ يك از اين گزارشها معتبر نيستند .
1.الفصول المختارة: ص ۳۱۸.
2.ر . ك : ص ۳۱۶ ح ۴۰۰ مجموعة نفيسة (مسارّ الشيعة) : ص ۷۳ .
3.ر. ك: ص ۲۰۶ ح ۳۳۰ و ص ۲۴۸ ح ۳۴۸ .
4.مجموعة نفيسة (تاريخ الأئمّة) : ص ۱۵، كشف الغمّة : ج ۳ ص ۲۲۷ ؛ مطالب السؤول : ج ۲ ص ۱۵۲ ، بحار الأنوار : ج ۵۱ ص ۲۳ ح ۳۵ .
5.ر.ك: ص ۲۰۸ ح ۳۳۳ .