در معرض اسير شدن قرار داده و در حالى كه هيچ كس از راز او با خبر نبوده، همانند يك شهروند عادى رومى، اسير شده است.
۹ . پرداخت داستانگونه و عدم همگونى با شيوه متون حديثى، موجب كاهش اعتماد بر اين متن مىگردد.
۱۰ . نتيجه آن است كه گزارش شاهزاده رومى، ضعيف است و نمىتواند مبناى پذيرش قرار گيرد؛ ولى دليلى بر مجعول بودن آن نيز وجود ندارد.۱
۱۱ . در متن مربوط به اسير رومى آمده است كه امام هادى عليه السلام پس از خريد كنيز، او را در اختيار حكيمه قرار داد تا مسائل و معارف و آداب شرعى را بدو بياموزد. اين جا سؤالى مطرح مىشود كه: آيا مىتوان گزارشهاى مربوط به «جاريه حكيمه» را بر اين معنا حمل كرد و بين دو گروه از گزارشها جمع نمود ؟۲
پاسخ، آن است كه اين جمع، صحيح نيست؛ زيرا:
الف. در برخى گزارشها تصريح شده كه او در خانه حكيمه متولّد شده است. بنا بر اين نمىتواند كنيزى رومى دانسته شود كه صرفاً براى آموزش احكام شرعى به خانه حكيمه آمده است .
ب. در تمام اين متون، تصريح شده است كه امام عسكرى عليه السلام از ديدن و يافتن او در خانه عمّه خويش متعجّب شده و سپس حكيمه با گرفتن اجازه از امام هادى عليه السلام آن بانو را به خانه امام فرستاده است، در حالى كه طبق گزارشِ كنيز رومى خريدارى شده توسّط امام هادى عليه السلام، اين مطالب توجيهى نخواهد داشت.